كمر آمريكا شكسته اما اپوزيسيون بايد اميدوار باشه

همكار روزمزد سازمان جاسوسي سيا اصرار دارد با وجود شكست هاي كمرشكن سياسي، نظامي و اقتصادي رژيم آمريكا، به توجيه كارنامه اين رژيم بپردازد.

altمجيد محمدي با اشاره به اينكه «برخي عالمان علوم اجتماعي، سياستمداران و روزنامه نگاران براي افول آمريكا دلايلي را ذكر مي كنند»، در وبسايت بي بي سي نوشت: مي گويند دو جنگ عراق و افغانستان نيروي نظامي ايالات متحده را رو به افول برده است. درست نيست. ايالات متحده قدرت اجراي عمليات نظامي در هر نقطه عالم را دارد. نيروهاي نظامي اين كشور در حدود سه چهارم كشورهاي دنيا حضور دارند.

هزينه اي كه صرف ارتش آمريكا مي شود در هيچ كشور ديگري صورت نمي گيرد و از حيث آموزش نيروي انساني و تجهيزات ارتش ايالات متحده رتبه اول را در دنيا دارد. در سال 2011، ايالات متحده با 710 ميليارد دلار بيشترين ميزان را به مخارج نظامي اختصاص داده است.

وي البته به دلايل كاملا روشن متعرض اين نكته نشده كه مسئله مورد تاكيد تحليل گران مدعي افول قدرت نظامي آمريكا، «حجم هزينه اي صرف ارتش آمريكا مي شود» يا «ميزان گستردگي نيروهاي نظامي آمريكا در جهان» نيست بلكه شاخصا «شكست و افول قدرت آمريكا» مي باشد كه در افغانستان و عراق خود را نشان داد. به عنوان مثال جنگ افغانستان با 11 سال قدمت، فاقد دورنماي روشن براي آمريكاست و تلفات آمريكا در دو سال ميلادي اخير در افغانستان جزو سالهاي ركودشكن بوده است، همچنان كه در عراق نيز دولت حاكم، به عنوان دوست و متحد ايران، اسباب آزار دولتمردان آمريكايي را فراهم كرده و بي آن كه آمريكايي ها بتوانند معارضه موثري با اين دولت بكنند.

همكار راديو فردا و عضو متواري حلقه كيان كه پيش از اين به صراحت اعلام كرده از همكاري با سرويس هاي جاسوسي خارجي و دريافت پول از آنها استقبال مي كند، در ادامه با بيان اينكه «اندازه اقتصاد آمريكا دو برابر اقتصاد چين است» مدعي رونق اقتصادي ايالات متحده شد. اين در حالي است كه در هيچ ارزيابي اقتصادي تخصصي، حجيم بودن اقتصاد يك كشور ملاك قدرت و رشد اقتصادي آن كشور ارزيابي نمي شود. ضمن اينكه دولت آمريكا با 16 هزار ميليارد دلار بدهي، ركورددار بدهكارترين دولت دنياست. طبيعتا اين حجيم بودن!- به لحاظ بدهكاري- را نمي توان پاي قدرت اقتصادي آمريكا نوشت مگر اينكه نويسنده اصطلاحا نوكر شاه باشد و نه بادمجان!

خاطر نشان مي شود رژيم آمريكا طي يك دهه اخير بيشترين ضربات استراتژيك را در خاورميانه -عراق، لبنان، مصر و افغانستان- دريافت كرده است.



 

عارف، قالیباف و مشایی نامزدهای احتمالی اصلاح طلبان، اصولگرایان و یاران احمدی نژاد/سند

altرادیو زمانه: «از محمدرضا عارف به عنوان جدی‌ترین گزینه اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات نام برده می‌شود. محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نیز به احتمال فراوان گزینه نهایی اصولگرایان در این انتخابات خواهد بود. حامیان محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران نیز تلاش می‌کنند تا اسفندیار رحیم‌مشایی را در این انتخابات کاندیدا کنند.»


سایت رادیو زمانه، روز شنبه 17 تیر نوشت: «مشاور پارلمانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از تلاش اصلاح‌طلبان برای دستیابی به "نامزد واحد" در انتخابات ریاست‌ جمهوری 1392 و "جلب آرای حداکثری مردم برای بازپس‌گیری قوه مجریه از یاران احمدی نژاد" خبر داد. قدرت‌الله علیخانی امروز شنبه 17 تیر 1391 به خبرگزاری مهر گفت: "در حال رایزنی با شخصیت‌های سیاسی جریان اصلاح‌طلب (برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری) هستیم اما هنوز به گزینه‌ای دست نیافته‌ایم." یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران خرداد 1392 برگزار می‌شود.»

alt


رادیو زمانه ادامه داد: «از محمدرضا عارف به عنوان جدی‌ترین گزینه اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات نام برده می‌شود. حسن غفوری‌فرد، عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین نیز گفته است: "آقای عارف خود هم اعلام کرده است که به احتمال زیاد نامزد ریاست جمهوری خواهد بود." به گفته وی نامزدی محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران و عبدالله نوری، وزیر کشور دولت خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری "بعید است." محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نیز به احتمال فراوان گزینه نهایی اصولگرایان در این انتخابات خواهد بود. هر چند از علی لاریجانی، رئیس مجلس نیز به‌ عنوان گزینه دیگر اصولگرایان نام برده می‌شود اما وی نامزدی‌اش را برای انتخابات ریاست‌جمهوری رد کرده است. حامیان محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران نیز تلاش می‌کنند تا اسفندیار رحیم‌مشایی را در این انتخابات کاندیدا کنند. در همین حال از اسحاق جهانگیری و محمدعلی نجفی، دو فعال سیاسی نزدیک به کارگزاران سازندگی نیز به عنوان کاندیدهای احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری نام برده می‌شود. با این حال مرتضی سجادیان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گفت هنوز در حزب کارگزاران در مورد کاندیداتوری نجفی یا جهانگیری هیچ‌گونه تصمیم‌گیری نشده است.»106

alt

حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "مانور موش ها!" در روزنامه کیهان نوشت:

1- «آدرس غلط» يكي از ترفندهاي خطرآفرين است كه در عمليات موسوم به «طرح فريب» از آن بهره مي گيرند. اين ترفند در هر دو عرصه جنگ «گرم و سرد» به كار گرفته مي شود. فرض كنيد كه دشمن در جبهه نبرد نظامي قصد انجام عمليات غافلگيرانه در منطقه «الف» را دارد و در همان حال، از قدرت دفاعي حريف بيمناك است. در اين حالت به ترفند «آدرس غلط» يا «طرح فريب» روي مي آورد و مثلا در منطقه «ب» كه با منطقه «الف» فاصله زيادي دارد دست به آتش باري مي زند، با اين مقصود كه ذهن فرماندهان حريف را از منطقه اصلي عمليات يعني منطقه «الف» دور كرده و به منطقه «ب» مشغول دارد. حالا اگر فرماندهان خودي از آرايش جنگي و ضريب پراكندگي قواي دشمن اطلاعات دقيقي نداشته باشند، بعيد نيست كه همه استعداد نظامي و يا بخش قابل توجهي از آن را براي مقابله با حريف به منطقه «ب» منتقل كنند و حتي پس از دفع حمله دشمن در منطقه ب -بخوانيد منطقه فريب- دست به تعقيب دشمن نيز بزنند! اكنون صحنه را در نظر آوريد. چه مي بينيد؟ نيروهاي خودي را مي بينيد كه نه فقط حمله دشمن را دفع كرده اند بلكه در حال تعقيب آنها نيز هستند. اما، اين ظاهر قضيه است كه با واقعيت فاصله زيادي دارد. واقعيت آن است كه ما در حال تعقيب دشمن نيستيم، بلكه، اين دشمن است كه ما را به نقطه و منطقه مورد نظر خود مي كشاند تا عمليات اصلي را در منطقه الف، با موفقيت و بدون كمترين مقاومت به انجام برساند.


2- شنبه گذشته، سران محترم سه قوه مجريه، مقننه و قضائيه گردهم آمدند و به گفته رئيس مجلس «بررسي عوامل گراني از مباحث مطرح دراين نشست» بوده است. اين كه مسئولان بلندپايه نظام، روي يكي از اصلي ترين دغدغه هاي كنوني مردم انگشت گذارده و در پي يافتن راه كارهاي موثر براي مقابله با آن بوده اند، به تنهايي نويدبخش است و حاكي از آن كه روساي محترم سه قوه، يعني دست اندركاران امور اجرايي، قانونگذاري و قضايي كشور، قرار است از برخي بگومگوهاي - با عرض پوزش- بي حاصل و دغدغه آفرين دست كشيده و عزم خود را براي مقابله با يكي از اصلي ترين دغدغه هاي كنوني مردم- انشاءالله- جزم كنند. در اين ميان اگرچه مي توان و بايد اميدوار بود كه مسئولان محترم بسياري از موانع پيش روي و راه كارهاي مقابله با آن را مي شناسند ولي برخي شواهد و قرائن نيز حاكي از طرح فريب دشمن و تلاش براي ارائه «آدرس غلط» به دست اندركاران مقابله با گراني است و از اين روي اشاره به نكاتي دراين باره ضروري به نظر مي رسد.


3- مروري گذرا به تلاش تبليغاتي مستقيم و غيرمستقيم دشمن - مخصوصا نوع غيرمستقيم آن- حكايت از آن دارد كه حريف به منظور پيشگيري از چاره انديشي نظام براي مقابله با گراني لگام گسيخته كه اين روزها به جان اقشار مستضعف جامعه افتاده است، چند جاده فرعي پيش روي مسئولان محترم گشوده و با دميدن پياپي و بي وقفه در شيپور فريب و نيز به كارگيري ستون پنجم سياسي و رسانه اي خود اصرار به واقع نمايي آن دارد. اين جاده هاي فرعي متفاوت و چندگانه اند ولي بيشترين اصرار دشمن آن است كه تحريم هاي اقتصادي را به عنوان اصلي ترين علت گراني ها معرفي كند.


دراين باره گفتني است كه تحريم هاي اقتصادي اگرچه در پيدايش پديده گراني بي تاثير نيستند اما، نقش و ضريب اثر آنها در حد و اندازه اي نيست كه گراني لگام گسيخته و «جهشي» بسياري از كالا و خدمات ضروري و مورد نياز مردم را در پي داشته باشد. مخصوصا اين كه در برخي از موارد قبل از عملياتي شدن فلان تحريم اقتصادي شاهد افزايش بي رويه و غيرمنطقي شماري از كالا و خدمات مورد نياز مردم بوده و هستيم كه پيش از اين به آن پرداخته ايم و دراين نوشته، نكته ديگري را دنبال مي كنيم و آن، چرايي ارائه اين آدرس غلط است.


4- بي پرده بايد گفت جريان مرموزي در داخل كشور اصرار دارد كه تحريم هاي اقتصادي دشمنان بيروني را «فلج كننده»! و راه كار برون رفت از آن را، تن دادن به خواسته هاي غيرقانوني و باج خواهانه حريف قلمداد كند. اين جريان، دو طيف جداگانه با دو انگيزه متفاوت را درخود جاي داده است كه بعيد نيست- و نشانه هايي نيز در دست است- كه اين دو طيف در يك نقطه با يكديگر پيوند خورده و يا خواهند خورد. بخشي از اين طيف مرموز را گروهها، اشخاص و جريانات برانداز و ضدانقلابيون تابلودار، تشكيل مي دهند. اين بخش، دست چندان موثري در بدنه نظام و يا مراكز تصميم ساز و سياست پرداز آن ندارد ولي به عنوان «بازو» و شريك بخش ديگر عمل مي كند. و اما، بخش ديگر، كه اصلي ترين بخش از جريان مرموز ياد شده است، غريبه ها و يا خودي هاي استحاله شده اي هستند كه در برخي از مراكز حساس و يا حلقه هاي تماس اين مراكز با مردم و امور مربوط به آنان نفوذ كرده اند و هر از چندگاه شاهد افشاي «راز» آنها و از پرده برون افتادن دست آنان هستيم. ماجراي فساد كلان 3هزار ميليارد توماني و يا فساد و اختلاس اخير در بيمه و نقش برخي مسئولان مياني- اما موثر- در اين اختلاس ها مي تواند شاهد مثال باشد.


هر دو طيف مورد اشاره، يك نقطه مشترك را هدف گذاري كرده و دنبال مي كنند و آن فشار اقتصادي و تنگي معيشت مردم، مخصوصا اقشار محروم و مستضعف -بخوانيد ولي نعمت هاي نظام- است و از اين نقطه به بعد هر يك انگيزه هاي خاص خود را كه با يكديگر متفاوت است پي مي گيرند. چگونه؟!

5- ماموريت بخش اول از جريان مرموز ياد شده يعني ضدانقلابيون تابلودار و ستون پنجم پنهان يا شناخته شده- ولي بعضا به حال خود رها شده- دشمن، معرفي تحريم ها به عنوان علت اصلي گراني ها است. شواهد موجود حكايت از آن دارند كه ماموريت اين بخش در همين نقطه به پايان مي رسد. چرا كه اگر در اين ماموريت موفق شوند - كه مي دانيم و تجربه كرده ايم نمي شوند- به آمريكا و متحدانش براي رهايي هر چند نسبي از رسوايي ناشي از بي اثر بودن تحريم ها كمك كرده اند! ضمن آن كه بيشترين اعضاي اين طيف را كلان سرمايه داران و صاحبان ثروت هاي بادآورده تشكيل مي دهند كه از اين رهگذر بر ثروت انبوه و نامشروع خود نيز مي افزايند و متاسفانه اقدام درخور توجهي براي مقابله با اين غارتگران و زالوصفتان خون آشام ديده نمي شود.


اما بخش دوم، يعني طيف اصلي اين جريان مرموز كه متاسفانه در برخي از مراكز تصميم ساز و سياست پرداز نفوذ كرده اند در نقطه مشترك مورد اشاره متوقف نمي شوند.


اين طيف - به گواهي شماري از شواهد و قرائن موجود- در پي آن است كه با سخت شدن معيشت مردم، راه كار موثر براي برون رفت از آن را، مذاكره و رابطه با آمريكا معرفي كند! چرا؟! به يقين همه دست اندركاران اصلي طيف ياد شده دشمن نظام و اسلام و انقلاب نيستند، بلكه برداشت غلطي از مذاكره و رابطه با آمريكا دارند و از آنجا كه نشان داده اند افرادي كم دان ولي در همان حال، بلندپرواز و خودبزرگ بين هستند، از يكسو مذاكره و رابطه با آمريكا را به خيال خام و توهم پرداز خود، راه كار تلقي مي كنند و از سوي ديگر به علت روحيه خودبين و شهرت طلب خويش، اصرار دارند كه اين- به زعم آنها- رخداد استثنايي! به نام آنها ثبت شود!! اين طيف درگذشته اي نه چندان دور نيز براي همين منظور خيز برداشته بودند كه با سد مستحكم و عزت آفرين و پرصلابت رهبرمعظم انقلاب روبرو شدند. گفتني است كه آمريكا و متحدانش نيز كه حركت خزنده اين طيف را زير نظر داشته و به آن اميد بسته بودند، بعد از مواجهه طيف ياد شده با نهيب پرصلابت و مردمي حضرت آقا، به گونه اي آشكار و بي پرده، نااميدي و يأس خود از طيف مورد اشاره را برملا كردند.


6- در مثنوي مولوي داستان كشاورزي آمده است كه انبار خويش از گندم انباشته بود اما بي آن كه گندمي از انبار بردارد، همه روزه از ميزان گندم انبار شده كاسته مي شد و كشاورز كه راه دستبرد دزدان را بسته بود، در حيرت از چرايي كاهش گندم به حكيمي شكايت برد و حكيم او را گفت؛ از كجا معلوم كه موش ها در انبار گندم لانه نكرده باشند؟


اول اي جان دفع شّر موش كن

و آنگه اندر جمع گندم كوش كن

گرنه موش دزد در انبار ماست

گندم انبار چل ساله كجاست؟!


در اين باره گفتني هاي فراواني هست كه به فرصتي ديگر مي گذاريم و در پايان نوشته پيش روي به اين نكته بسنده مي كنيم كه گراني لگام گسيخته كنوني به آساني قابل مهار كردن است مثلا - و فقط مثلا- چرا در پي گيري يكي از علت هاي گراني گوشت مرغ به اين ماجرا توجه نمي شود كه فلان كشتي حامل محموله مورد نياز مرغداري ها نزديك به 7 ماه در سواحل كشورمان روي آب بوده است؟ و آقايان «م» و «الف» دو سرمايه دار كلان كه با گشاده دستي برخي از مسئولان مياني، انحصار واردات اين كالا را برعهده دارند، تخليه محموله كشتي را با انگيزه فروش گرانتر آن تا 7 ماه به تاخير انداخته اند؟! و ...


 

بی بی سی فارسی در ابتدا یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب بیشتر نبود که مطالب آن از روز اول تاکنون نیز تغییر چندانی نکرده است. همان مطالب زرد، بی اهمیت و سراسر دروغ یا با اطلاعات غلط. اما چه شد که آن سایت ضد انقلاب بی اثر اینگونه از راه می‌رسد و مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با رئیس جمهور مصر را تکذیب می‌کند و البته این تکذیب نیز مورد استقبال سایر رسانه‌های جهان و یک رسانه‌ داخلی! نیز قرار می‌گیرد؟
مشرق: ماجرای اخیر مصاحبه خبرگزاری فارس با محمدالمرسی و تکذیب و کنایه‌های بی‌بی‌سی فارسی و سایر سایت‌های ضد انقلاب به تاثیرگذارترین خبرگزاری ایران، این روزها بازار داغی به راه انداخته است. بازار داغی که بیش از آنکه عده‌ای بخواهند به اشتباهات! و دشمنی‌های بی‌بی‌سی فارسی فکر کنند یا به اقدام حرفه‌ای خبرگزاری فارس در مصاحبه با رئیس جمهور جدید مصر؛ کالای داغ "چالش میان رسانه‌های ایران و رسانه‌های ضد انقلاب" را عرضه کرده است.

کالای داغی که نتیجه آن جدی گرفته شدن رسانه‌های ضد انقلاب و در ادامه دادن امتیاز تاثیرگذاری بالا به آنها در مقاطع پیش روست.

حوالی بهمن ماه سال 90 بود که "نوشابه امیری" خبرنگار شناخته شده رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب و عضو سایت روزآنلاین با یک مداح شناخته شده کشورمان تماس تلفنی برقرار کرد.

تماسی که فایل صوتی آن بلافاصله توسط امیری در فضای اینترنت منتشر شد و رسانه‌های کشور ما نیز توجه خاصی به این رخداد نشان دادند.

توجه خاصی که البته منهای محتوای بی اهمیت رد و بدل شده میان امیری و حدادیان، در بزرگ شدن نام رسانه‌های ضد انقلاب که از زمان فتنه تاکنون نام چندانی از آنها در میان نبود؛ نقش بزرگی را ایفا کرد.

پروژه شوم با اهمیت نشان دادن سایت‌های ضد انقلاب

نکته جالب نیز آن بود که رخداد اشاره شده فقط یکی از چندین مورد تلاش رسانه‌های ضد انقلاب برای طرح شدن در داخل فضای رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بود. پروژه‌ای که هدف اصلی آن بیان نرم این نکته به افکار عمومی بود که سایت‌های فارسی زبان ضد انقلاب نیز از اهمیت تاثیرگذاری بالایی برخوردارند و می‌توانند تحرکاتی را از خود نشان دهند که به راحتی آنها را به عنوان حریفی اصلی برای جمهوری اسلامی ایران مطرح کند.

چهره‌های وابسته به محافل اپوزیسیون سیاسی، قبل و بعد از تماس نوشابه امیری نیز تلاش‌هایی را انجام دادند تا با برخی از افراد در داخل کشور به هر نحوی از انحا گفتگو کنند و با جنجال سازی بر سر این گفتگو‌های تلفنی، هدف خود در نشان دادن تاثیرگذاری در داخل فضای ایران را هرچه بیشتر عملی کنند.

تلاش‌هایی که البته عموماً نتیجه بخش نبود و هوشیاری برخی چهره‌ها و اصحاب رسانه مانع از تحقق کامل این هدف دشمن شد.

پس از نوشابه امیری، این، مسیح علی نژاد، دیگر خبرنگار وابسته به اپوزیسیون سیاسی بود که توانست قلاب خود را با طعمه فیلم جدایی نادر از سیمین به داخل فضای رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بیاندازد.

این خبرنگار فعال در فتنه سال 88 و وابسته به محافل ضد انقلاب، در نیمه‌های فروردین امسال بعنوان یک شهروند معمولی با خبرگزاری فارس تماس گرفت و پس از گفتگویی چند دقیقه‌ای با یکی از خبرنگاران این خبرگزاری پیرامون اشتباهی که در ترجمه خبر مربوط به صحبت‌های کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین رخ داده بود، تماس خود را قطع کرد.

او نیز بلافاصله با عمل به نسخه‌ای شبیه آنچه که نوشابه امیری انجام داده بود، فایل صوتی صحبت‌های خود با خبرنگار را در فضای اینترنت منتشر کرد و البته رخداد مهم و قابل تاملی که در ادامه رخ داد این بود که رسانه‌های ایران، به این مسئله نیز واکنش‌های وسیعی نشان دادند.

روی دیگر سکه آن بود که حمله پارتیزانی یک خبرنگار ضد انقلاب توانسته بود پوشش وسیعی در رسانه‌های مختلف جمهوری اسلامی ایران بیابد.

تعبیر این رخداد تنها یک چیز بود و آن اینکه مخاطبان به ناگاه احساس می‌کردند رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب لابد تا آن اندازه مهم و تاثیرگذار هستند که اندک کنش‌های آنها نیز اینچنین مورد توجه رسانه‌های کوچک و بزرگ جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد.

این رسانه‌های ضد انقلاب که فارسی سخن می‌گویند

دشمن همواره اصلی‌ترین تاکتیک‌ها و خبرهای قابل انتشار خود علیه جمهوری اسلامی ایران را نه در سایت‌های فارسی زبان ضد انقلاب که در وهله اول در رسانه‌های مطرحی همچون رویترز، سی‌ان‌ان، الجزیره و ... منتشر می‌کند.

آمریکا و رژیم صهیونیستی با انتشار مفاهیم ضربه زننده در رسانه‌های مختلف، همواره برای پررنگ سازی یک مفهوم و فرستادن پالس‌های معنادار به داخل ایران سود برده‌اند. (نکته‌ای که یک راهبرد اصولی در اعمال قدرت نرم محسوب می‌شود.)

اما این تمام نقشه نیست. آنها با انتشار مفاهیم مورد نیاز خود در رسانه‌های انگلیسی زبان به دنبال تسخیر مغز خواص و قشرهایی مثل دانشگاهیان، مسئولان و اصحاب رسانه هستند.

پس برای حمله به اذهان افکار عمومی و هدف گرفتن قاطبه مردم چه کاری باید انجام داد؟

در اینجاست که سایت‌ها و رسانه‌های فارسی زبان به کمک دشمن می‌آیند. رسانه‌هایی که گاه مطالب تولید شده در رسانه‌های لیدر خود را پس از چند ماه ترجمه کرده و با رویکردی جدید آن را منتشر کنند. (کاری که روزنامه شرق نیز به گواه اسناد موجود با تاسی از الجزیره در داخل ایران انجام می‌دهد)

در اینجاست که اگرچه شاید عده‌ای خیال می‌کنند که جنگ مفاهیم مثلاً از لحظه انتشار یک خبر در بی‌بی‌سی فارسی شروع شده اما حقیقت آنست که جامعه هدف با پروسه‌ای مواجه شده است که چندین ماه از آغاز آن می‌گذرد.

برای این مقوله اشاراتی پیرامون چرایی شنیده شدن برخی صداها در مخالفت با گشت‌های ارشاد و یا تاکیداتی که همواره روزنامه شرق و برخی‌ چهره‌ها در ایران بر "بهار عربی" دارند، کافیست.

در واقع افسران و فرماندهان جنگ نرم که اکنون در فضاهای مختلف مشغول دفاع از مقولاتی مثل اهمیت طرح امنیت اخلاقی و یا دروغ بودن برخی ادعاهای غرب علیه جمهوری اسلامی هستند؛ باید علت برخی مخالفت‌ها با خود در داخل کشور! و گاه از میان چهره‌های دوست را در همین آغاز شدن جنگ مفاهیم از زمانی دورتر از آنچه تصور می‌کنند جستجو کنند.

ضمن آنکه تند و تیزتر شدن آتش این جنگ مفاهیم را نیز باید در آنجا جست که برخی به صورتی ناخواسته اقدام به با اهمیت نشان دادن مطالب رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب کردند.

و سرانجام تکذیب مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با مرسی توسط یک رسانه فارسی زبان

شاید الان هم برای انجام طرحی دوباره در جهت بی اهمیت کردن رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب و نشان دادن قصد و نیت آنها در فتنه‌گری علیه مردم ایران دیر باشد.

اکنون این خبرگزاری بی‌بی‌سی فارسی است که علیرغم آنکه همه به وابستگی آن به محافل جاسوسی و صهیونیستی اذعان می‌کنند اما از گرد راه می‌رسد و به راحتی مصاحبه خبرگزای فارس با رئیس جمهور جدید مصر را از قول یک سخنگوی جعلی تکذیب می‌کند.

به راستی آیا بی‌بی‌سی فارسی نمی‌دانسته که با یک مقام جعلی در حال گفتگوست؟

یا اینکه می‌دانسته اما قدرت آن را داشته است که با تکذیب مصاحبه فارس به سمت بی ‌اثر سازی گفتگوی مرسی در افکار عمومی جهان حرکت کند و هر هزینه‌ای را نیز با قدرتی که در ناآگاهی‌ها به دست آورده جبران کند.

بی بی سی فارسی در ابتدا یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب بیشتر نبود که مطالب آن از روز اول تاکنون نیز تغییر چندانی نکرده است. همان مطالب زرد، بی اهمیت و سراسر دروغ یا با اطلاعات غلط.

اما چه شد که آن سایت ضد انقلاب بی اثر اینگونه از راه می‌رسد و مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با رئیس جمهور مصر را تکذیب می‌کند و البته این تکذیب نیز مورد استقبال سایر رسانه‌های جهان و یک رسانه‌ داخلی! نیز قرار می‌گیرد؟

چه کسی این قدرت را به یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب و چند خبرنگار وابسته به اپوزیسیون سیاسی داد که اینچنین تاثیرگذار شوند؟!

تاثیرگذاری‌ای که البته فقط به تکذیب خنده‌دار مصاحبه خبرگزاری فارس نیز منوط نمی‌شود و در اقدامی جدید، سایت بی‌بی‌سی فارسی نظرسنجی یک شبکه خبری وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را نیز تکذیب می‌کند و البته این تکذیب نیز با واکنش آن شبکه مواجه می‌شود.

و نکته آنجاست که شاید پرونده‌ای که سبب تاثیرگذاری محدود بی‌بی‌سی فارسی شد بزودی شامل سایت‌های دیگری مثل بالاترین، زمانه، جرس و ... نیز بشود و آن روز است که دیگر به جای جنگ با کانون‌های اصلی مخاصمه باید با پیشقراولان کم‌اهمیتی مثل سایت‌های یاد شده مقابله کرد و از دفاع و حمله در برابر جبهه اصلی دشمن بازماند.

حرف و نکته در این باب بسیار است.

زحماتی که شاید از دست برود

جوانان حزب اللهی کشور در وادی رسانه، توانستند در سال 88 نقاب را از صورت رسانه‌های ضد انقلاب کنار بزنند. نقابی که اگر دوباره بر صورت این رسانه‌ها و گردانندگان آنها قرار گیرد مشخص نیست چه هزینه‌ای باید برای آگاه‌سازی افکار عمومی در این رابطه پرداخته شود.

دشمن پشت دروازه‌ها

دشمن اصلی ما نه سایت‌های خرد و کوچکی مثل بی‌بی‌سی فارسی، روز، خودنویس و بالاترین که رسانه‌های دیگری هستند که همواره از مردم بحرین با عنوان روستائیان! یاد می‌کنند، از بیداری اسلامی با لفظ "بهار عربی" یاد می‌کنند، به انقلاب اسلامی مردم مصر لقب "انقلاب فیس بوکی" می‌دهند و در تصاویر خود، عامل اصلی تمام حرکت‌های ملی و انقلابی در ایران اسلامی را "زنان" نشان می‌دهند.

دشمنان اصلی ما در حالی ایادی و تیرهای یکبار مصرف خود را در سایت‌هایی مثل بی‌بی‌سی فارسی و بالاترین و صدای آمریکا علیه ما روانه می‌کنند که خود در پشت کلمات لاتین و در رسانه‌های بزرگ دنیا نشسته و اسلام ناب را هم مصدر با طالبانیسم و خشونت نشان می‌دهند، زنان را عامل اصلی بیداری اسلامی معرفی می‌کنند و از جوانان جمهوری اسلامی ایران با عنوان نسلی می‌نویسند که از ارزش‌های انقلابی بریده‌اند.

و اکنون انتخاب با ماست. با بی‌بی‌سی انگلیسی، رویترز، فاکس نیوز، ام.بی.سی و الجزیره و سی‌ان‌ان بجنگیم یا با سایت‌های کم اهمیتی مثل بی‌بی‌سی فارسی، روز، بالاترین و صدای فارسی آمریکا...!


 

 

 




تاریخ: شنبه 17 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

كمر آمريكا شكسته اما اپوزيسيون بايد اميدوار باشه

همكار روزمزد سازمان جاسوسي سيا اصرار دارد با وجود شكست هاي كمرشكن سياسي، نظامي و اقتصادي رژيم آمريكا، به توجيه كارنامه اين رژيم بپردازد.

altمجيد محمدي با اشاره به اينكه «برخي عالمان علوم اجتماعي، سياستمداران و روزنامه نگاران براي افول آمريكا دلايلي را ذكر مي كنند»، در وبسايت بي بي سي نوشت: مي گويند دو جنگ عراق و افغانستان نيروي نظامي ايالات متحده را رو به افول برده است. درست نيست. ايالات متحده قدرت اجراي عمليات نظامي در هر نقطه عالم را دارد. نيروهاي نظامي اين كشور در حدود سه چهارم كشورهاي دنيا حضور دارند.

هزينه اي كه صرف ارتش آمريكا مي شود در هيچ كشور ديگري صورت نمي گيرد و از حيث آموزش نيروي انساني و تجهيزات ارتش ايالات متحده رتبه اول را در دنيا دارد. در سال 2011، ايالات متحده با 710 ميليارد دلار بيشترين ميزان را به مخارج نظامي اختصاص داده است.

وي البته به دلايل كاملا روشن متعرض اين نكته نشده كه مسئله مورد تاكيد تحليل گران مدعي افول قدرت نظامي آمريكا، «حجم هزينه اي صرف ارتش آمريكا مي شود» يا «ميزان گستردگي نيروهاي نظامي آمريكا در جهان» نيست بلكه شاخصا «شكست و افول قدرت آمريكا» مي باشد كه در افغانستان و عراق خود را نشان داد. به عنوان مثال جنگ افغانستان با 11 سال قدمت، فاقد دورنماي روشن براي آمريكاست و تلفات آمريكا در دو سال ميلادي اخير در افغانستان جزو سالهاي ركودشكن بوده است، همچنان كه در عراق نيز دولت حاكم، به عنوان دوست و متحد ايران، اسباب آزار دولتمردان آمريكايي را فراهم كرده و بي آن كه آمريكايي ها بتوانند معارضه موثري با اين دولت بكنند.

همكار راديو فردا و عضو متواري حلقه كيان كه پيش از اين به صراحت اعلام كرده از همكاري با سرويس هاي جاسوسي خارجي و دريافت پول از آنها استقبال مي كند، در ادامه با بيان اينكه «اندازه اقتصاد آمريكا دو برابر اقتصاد چين است» مدعي رونق اقتصادي ايالات متحده شد. اين در حالي است كه در هيچ ارزيابي اقتصادي تخصصي، حجيم بودن اقتصاد يك كشور ملاك قدرت و رشد اقتصادي آن كشور ارزيابي نمي شود. ضمن اينكه دولت آمريكا با 16 هزار ميليارد دلار بدهي، ركورددار بدهكارترين دولت دنياست. طبيعتا اين حجيم بودن!- به لحاظ بدهكاري- را نمي توان پاي قدرت اقتصادي آمريكا نوشت مگر اينكه نويسنده اصطلاحا نوكر شاه باشد و نه بادمجان!

خاطر نشان مي شود رژيم آمريكا طي يك دهه اخير بيشترين ضربات استراتژيك را در خاورميانه -عراق، لبنان، مصر و افغانستان- دريافت كرده است.

حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "مانور موش ها!" در روزنامه کیهان نوشت:

1- «آدرس غلط» يكي از ترفندهاي خطرآفرين است كه در عمليات موسوم به «طرح فريب» از آن بهره مي گيرند. اين ترفند در هر دو عرصه جنگ «گرم و سرد» به كار گرفته مي شود. فرض كنيد كه دشمن در جبهه نبرد نظامي قصد انجام عمليات غافلگيرانه در منطقه «الف» را دارد و در همان حال، از قدرت دفاعي حريف بيمناك است. در اين حالت به ترفند «آدرس غلط» يا «طرح فريب» روي مي آورد و مثلا در منطقه «ب» كه با منطقه «الف» فاصله زيادي دارد دست به آتش باري مي زند، با اين مقصود كه ذهن فرماندهان حريف را از منطقه اصلي عمليات يعني منطقه «الف» دور كرده و به منطقه «ب» مشغول دارد. حالا اگر فرماندهان خودي از آرايش جنگي و ضريب پراكندگي قواي دشمن اطلاعات دقيقي نداشته باشند، بعيد نيست كه همه استعداد نظامي و يا بخش قابل توجهي از آن را براي مقابله با حريف به منطقه «ب» منتقل كنند و حتي پس از دفع حمله دشمن در منطقه ب -بخوانيد منطقه فريب- دست به تعقيب دشمن نيز بزنند! اكنون صحنه را در نظر آوريد. چه مي بينيد؟ نيروهاي خودي را مي بينيد كه نه فقط حمله دشمن را دفع كرده اند بلكه در حال تعقيب آنها نيز هستند. اما، اين ظاهر قضيه است كه با واقعيت فاصله زيادي دارد. واقعيت آن است كه ما در حال تعقيب دشمن نيستيم، بلكه، اين دشمن است كه ما را به نقطه و منطقه مورد نظر خود مي كشاند تا عمليات اصلي را در منطقه الف، با موفقيت و بدون كمترين مقاومت به انجام برساند.


2- شنبه گذشته، سران محترم سه قوه مجريه، مقننه و قضائيه گردهم آمدند و به گفته رئيس مجلس «بررسي عوامل گراني از مباحث مطرح دراين نشست» بوده است. اين كه مسئولان بلندپايه نظام، روي يكي از اصلي ترين دغدغه هاي كنوني مردم انگشت گذارده و در پي يافتن راه كارهاي موثر براي مقابله با آن بوده اند، به تنهايي نويدبخش است و حاكي از آن كه روساي محترم سه قوه، يعني دست اندركاران امور اجرايي، قانونگذاري و قضايي كشور، قرار است از برخي بگومگوهاي - با عرض پوزش- بي حاصل و دغدغه آفرين دست كشيده و عزم خود را براي مقابله با يكي از اصلي ترين دغدغه هاي كنوني مردم- انشاءالله- جزم كنند. در اين ميان اگرچه مي توان و بايد اميدوار بود كه مسئولان محترم بسياري از موانع پيش روي و راه كارهاي مقابله با آن را مي شناسند ولي برخي شواهد و قرائن نيز حاكي از طرح فريب دشمن و تلاش براي ارائه «آدرس غلط» به دست اندركاران مقابله با گراني است و از اين روي اشاره به نكاتي دراين باره ضروري به نظر مي رسد.


3- مروري گذرا به تلاش تبليغاتي مستقيم و غيرمستقيم دشمن - مخصوصا نوع غيرمستقيم آن- حكايت از آن دارد كه حريف به منظور پيشگيري از چاره انديشي نظام براي مقابله با گراني لگام گسيخته كه اين روزها به جان اقشار مستضعف جامعه افتاده است، چند جاده فرعي پيش روي مسئولان محترم گشوده و با دميدن پياپي و بي وقفه در شيپور فريب و نيز به كارگيري ستون پنجم سياسي و رسانه اي خود اصرار به واقع نمايي آن دارد. اين جاده هاي فرعي متفاوت و چندگانه اند ولي بيشترين اصرار دشمن آن است كه تحريم هاي اقتصادي را به عنوان اصلي ترين علت گراني ها معرفي كند.


دراين باره گفتني است كه تحريم هاي اقتصادي اگرچه در پيدايش پديده گراني بي تاثير نيستند اما، نقش و ضريب اثر آنها در حد و اندازه اي نيست كه گراني لگام گسيخته و «جهشي» بسياري از كالا و خدمات ضروري و مورد نياز مردم را در پي داشته باشد. مخصوصا اين كه در برخي از موارد قبل از عملياتي شدن فلان تحريم اقتصادي شاهد افزايش بي رويه و غيرمنطقي شماري از كالا و خدمات مورد نياز مردم بوده و هستيم كه پيش از اين به آن پرداخته ايم و دراين نوشته، نكته ديگري را دنبال مي كنيم و آن، چرايي ارائه اين آدرس غلط است.


4- بي پرده بايد گفت جريان مرموزي در داخل كشور اصرار دارد كه تحريم هاي اقتصادي دشمنان بيروني را «فلج كننده»! و راه كار برون رفت از آن را، تن دادن به خواسته هاي غيرقانوني و باج خواهانه حريف قلمداد كند. اين جريان، دو طيف جداگانه با دو انگيزه متفاوت را درخود جاي داده است كه بعيد نيست- و نشانه هايي نيز در دست است- كه اين دو طيف در يك نقطه با يكديگر پيوند خورده و يا خواهند خورد. بخشي از اين طيف مرموز را گروهها، اشخاص و جريانات برانداز و ضدانقلابيون تابلودار، تشكيل مي دهند. اين بخش، دست چندان موثري در بدنه نظام و يا مراكز تصميم ساز و سياست پرداز آن ندارد ولي به عنوان «بازو» و شريك بخش ديگر عمل مي كند. و اما، بخش ديگر، كه اصلي ترين بخش از جريان مرموز ياد شده است، غريبه ها و يا خودي هاي استحاله شده اي هستند كه در برخي از مراكز حساس و يا حلقه هاي تماس اين مراكز با مردم و امور مربوط به آنان نفوذ كرده اند و هر از چندگاه شاهد افشاي «راز» آنها و از پرده برون افتادن دست آنان هستيم. ماجراي فساد كلان 3هزار ميليارد توماني و يا فساد و اختلاس اخير در بيمه و نقش برخي مسئولان مياني- اما موثر- در اين اختلاس ها مي تواند شاهد مثال باشد.


هر دو طيف مورد اشاره، يك نقطه مشترك را هدف گذاري كرده و دنبال مي كنند و آن فشار اقتصادي و تنگي معيشت مردم، مخصوصا اقشار محروم و مستضعف -بخوانيد ولي نعمت هاي نظام- است و از اين نقطه به بعد هر يك انگيزه هاي خاص خود را كه با يكديگر متفاوت است پي مي گيرند. چگونه؟!

5- ماموريت بخش اول از جريان مرموز ياد شده يعني ضدانقلابيون تابلودار و ستون پنجم پنهان يا شناخته شده- ولي بعضا به حال خود رها شده- دشمن، معرفي تحريم ها به عنوان علت اصلي گراني ها است. شواهد موجود حكايت از آن دارند كه ماموريت اين بخش در همين نقطه به پايان مي رسد. چرا كه اگر در اين ماموريت موفق شوند - كه مي دانيم و تجربه كرده ايم نمي شوند- به آمريكا و متحدانش براي رهايي هر چند نسبي از رسوايي ناشي از بي اثر بودن تحريم ها كمك كرده اند! ضمن آن كه بيشترين اعضاي اين طيف را كلان سرمايه داران و صاحبان ثروت هاي بادآورده تشكيل مي دهند كه از اين رهگذر بر ثروت انبوه و نامشروع خود نيز مي افزايند و متاسفانه اقدام درخور توجهي براي مقابله با اين غارتگران و زالوصفتان خون آشام ديده نمي شود.


اما بخش دوم، يعني طيف اصلي اين جريان مرموز كه متاسفانه در برخي از مراكز تصميم ساز و سياست پرداز نفوذ كرده اند در نقطه مشترك مورد اشاره متوقف نمي شوند.


اين طيف - به گواهي شماري از شواهد و قرائن موجود- در پي آن است كه با سخت شدن معيشت مردم، راه كار موثر براي برون رفت از آن را، مذاكره و رابطه با آمريكا معرفي كند! چرا؟! به يقين همه دست اندركاران اصلي طيف ياد شده دشمن نظام و اسلام و انقلاب نيستند، بلكه برداشت غلطي از مذاكره و رابطه با آمريكا دارند و از آنجا كه نشان داده اند افرادي كم دان ولي در همان حال، بلندپرواز و خودبزرگ بين هستند، از يكسو مذاكره و رابطه با آمريكا را به خيال خام و توهم پرداز خود، راه كار تلقي مي كنند و از سوي ديگر به علت روحيه خودبين و شهرت طلب خويش، اصرار دارند كه اين- به زعم آنها- رخداد استثنايي! به نام آنها ثبت شود!! اين طيف درگذشته اي نه چندان دور نيز براي همين منظور خيز برداشته بودند كه با سد مستحكم و عزت آفرين و پرصلابت رهبرمعظم انقلاب روبرو شدند. گفتني است كه آمريكا و متحدانش نيز كه حركت خزنده اين طيف را زير نظر داشته و به آن اميد بسته بودند، بعد از مواجهه طيف ياد شده با نهيب پرصلابت و مردمي حضرت آقا، به گونه اي آشكار و بي پرده، نااميدي و يأس خود از طيف مورد اشاره را برملا كردند.


6- در مثنوي مولوي داستان كشاورزي آمده است كه انبار خويش از گندم انباشته بود اما بي آن كه گندمي از انبار بردارد، همه روزه از ميزان گندم انبار شده كاسته مي شد و كشاورز كه راه دستبرد دزدان را بسته بود، در حيرت از چرايي كاهش گندم به حكيمي شكايت برد و حكيم او را گفت؛ از كجا معلوم كه موش ها در انبار گندم لانه نكرده باشند؟


اول اي جان دفع شّر موش كن

و آنگه اندر جمع گندم كوش كن

گرنه موش دزد در انبار ماست

گندم انبار چل ساله كجاست؟!


در اين باره گفتني هاي فراواني هست كه به فرصتي ديگر مي گذاريم و در پايان نوشته پيش روي به اين نكته بسنده مي كنيم كه گراني لگام گسيخته كنوني به آساني قابل مهار كردن است مثلا - و فقط مثلا- چرا در پي گيري يكي از علت هاي گراني گوشت مرغ به اين ماجرا توجه نمي شود كه فلان كشتي حامل محموله مورد نياز مرغداري ها نزديك به 7 ماه در سواحل كشورمان روي آب بوده است؟ و آقايان «م» و «الف» دو سرمايه دار كلان كه با گشاده دستي برخي از مسئولان مياني، انحصار واردات اين كالا را برعهده دارند، تخليه محموله كشتي را با انگيزه فروش گرانتر آن تا 7 ماه به تاخير انداخته اند؟! و ...


 

بی بی سی فارسی در ابتدا یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب بیشتر نبود که مطالب آن از روز اول تاکنون نیز تغییر چندانی نکرده است. همان مطالب زرد، بی اهمیت و سراسر دروغ یا با اطلاعات غلط. اما چه شد که آن سایت ضد انقلاب بی اثر اینگونه از راه می‌رسد و مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با رئیس جمهور مصر را تکذیب می‌کند و البته این تکذیب نیز مورد استقبال سایر رسانه‌های جهان و یک رسانه‌ داخلی! نیز قرار می‌گیرد؟
مشرق: ماجرای اخیر مصاحبه خبرگزاری فارس با محمدالمرسی و تکذیب و کنایه‌های بی‌بی‌سی فارسی و سایر سایت‌های ضد انقلاب به تاثیرگذارترین خبرگزاری ایران، این روزها بازار داغی به راه انداخته است. بازار داغی که بیش از آنکه عده‌ای بخواهند به اشتباهات! و دشمنی‌های بی‌بی‌سی فارسی فکر کنند یا به اقدام حرفه‌ای خبرگزاری فارس در مصاحبه با رئیس جمهور جدید مصر؛ کالای داغ "چالش میان رسانه‌های ایران و رسانه‌های ضد انقلاب" را عرضه کرده است.

کالای داغی که نتیجه آن جدی گرفته شدن رسانه‌های ضد انقلاب و در ادامه دادن امتیاز تاثیرگذاری بالا به آنها در مقاطع پیش روست.

حوالی بهمن ماه سال 90 بود که "نوشابه امیری" خبرنگار شناخته شده رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب و عضو سایت روزآنلاین با یک مداح شناخته شده کشورمان تماس تلفنی برقرار کرد.

تماسی که فایل صوتی آن بلافاصله توسط امیری در فضای اینترنت منتشر شد و رسانه‌های کشور ما نیز توجه خاصی به این رخداد نشان دادند.

توجه خاصی که البته منهای محتوای بی اهمیت رد و بدل شده میان امیری و حدادیان، در بزرگ شدن نام رسانه‌های ضد انقلاب که از زمان فتنه تاکنون نام چندانی از آنها در میان نبود؛ نقش بزرگی را ایفا کرد.

پروژه شوم با اهمیت نشان دادن سایت‌های ضد انقلاب

نکته جالب نیز آن بود که رخداد اشاره شده فقط یکی از چندین مورد تلاش رسانه‌های ضد انقلاب برای طرح شدن در داخل فضای رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بود. پروژه‌ای که هدف اصلی آن بیان نرم این نکته به افکار عمومی بود که سایت‌های فارسی زبان ضد انقلاب نیز از اهمیت تاثیرگذاری بالایی برخوردارند و می‌توانند تحرکاتی را از خود نشان دهند که به راحتی آنها را به عنوان حریفی اصلی برای جمهوری اسلامی ایران مطرح کند.

چهره‌های وابسته به محافل اپوزیسیون سیاسی، قبل و بعد از تماس نوشابه امیری نیز تلاش‌هایی را انجام دادند تا با برخی از افراد در داخل کشور به هر نحوی از انحا گفتگو کنند و با جنجال سازی بر سر این گفتگو‌های تلفنی، هدف خود در نشان دادن تاثیرگذاری در داخل فضای ایران را هرچه بیشتر عملی کنند.

تلاش‌هایی که البته عموماً نتیجه بخش نبود و هوشیاری برخی چهره‌ها و اصحاب رسانه مانع از تحقق کامل این هدف دشمن شد.

پس از نوشابه امیری، این، مسیح علی نژاد، دیگر خبرنگار وابسته به اپوزیسیون سیاسی بود که توانست قلاب خود را با طعمه فیلم جدایی نادر از سیمین به داخل فضای رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بیاندازد.

این خبرنگار فعال در فتنه سال 88 و وابسته به محافل ضد انقلاب، در نیمه‌های فروردین امسال بعنوان یک شهروند معمولی با خبرگزاری فارس تماس گرفت و پس از گفتگویی چند دقیقه‌ای با یکی از خبرنگاران این خبرگزاری پیرامون اشتباهی که در ترجمه خبر مربوط به صحبت‌های کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین رخ داده بود، تماس خود را قطع کرد.

او نیز بلافاصله با عمل به نسخه‌ای شبیه آنچه که نوشابه امیری انجام داده بود، فایل صوتی صحبت‌های خود با خبرنگار را در فضای اینترنت منتشر کرد و البته رخداد مهم و قابل تاملی که در ادامه رخ داد این بود که رسانه‌های ایران، به این مسئله نیز واکنش‌های وسیعی نشان دادند.

روی دیگر سکه آن بود که حمله پارتیزانی یک خبرنگار ضد انقلاب توانسته بود پوشش وسیعی در رسانه‌های مختلف جمهوری اسلامی ایران بیابد.

تعبیر این رخداد تنها یک چیز بود و آن اینکه مخاطبان به ناگاه احساس می‌کردند رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب لابد تا آن اندازه مهم و تاثیرگذار هستند که اندک کنش‌های آنها نیز اینچنین مورد توجه رسانه‌های کوچک و بزرگ جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد.

این رسانه‌های ضد انقلاب که فارسی سخن می‌گویند

دشمن همواره اصلی‌ترین تاکتیک‌ها و خبرهای قابل انتشار خود علیه جمهوری اسلامی ایران را نه در سایت‌های فارسی زبان ضد انقلاب که در وهله اول در رسانه‌های مطرحی همچون رویترز، سی‌ان‌ان، الجزیره و ... منتشر می‌کند.

آمریکا و رژیم صهیونیستی با انتشار مفاهیم ضربه زننده در رسانه‌های مختلف، همواره برای پررنگ سازی یک مفهوم و فرستادن پالس‌های معنادار به داخل ایران سود برده‌اند. (نکته‌ای که یک راهبرد اصولی در اعمال قدرت نرم محسوب می‌شود.)

اما این تمام نقشه نیست. آنها با انتشار مفاهیم مورد نیاز خود در رسانه‌های انگلیسی زبان به دنبال تسخیر مغز خواص و قشرهایی مثل دانشگاهیان، مسئولان و اصحاب رسانه هستند.

پس برای حمله به اذهان افکار عمومی و هدف گرفتن قاطبه مردم چه کاری باید انجام داد؟

در اینجاست که سایت‌ها و رسانه‌های فارسی زبان به کمک دشمن می‌آیند. رسانه‌هایی که گاه مطالب تولید شده در رسانه‌های لیدر خود را پس از چند ماه ترجمه کرده و با رویکردی جدید آن را منتشر کنند. (کاری که روزنامه شرق نیز به گواه اسناد موجود با تاسی از الجزیره در داخل ایران انجام می‌دهد)

در اینجاست که اگرچه شاید عده‌ای خیال می‌کنند که جنگ مفاهیم مثلاً از لحظه انتشار یک خبر در بی‌بی‌سی فارسی شروع شده اما حقیقت آنست که جامعه هدف با پروسه‌ای مواجه شده است که چندین ماه از آغاز آن می‌گذرد.

برای این مقوله اشاراتی پیرامون چرایی شنیده شدن برخی صداها در مخالفت با گشت‌های ارشاد و یا تاکیداتی که همواره روزنامه شرق و برخی‌ چهره‌ها در ایران بر "بهار عربی" دارند، کافیست.

در واقع افسران و فرماندهان جنگ نرم که اکنون در فضاهای مختلف مشغول دفاع از مقولاتی مثل اهمیت طرح امنیت اخلاقی و یا دروغ بودن برخی ادعاهای غرب علیه جمهوری اسلامی هستند؛ باید علت برخی مخالفت‌ها با خود در داخل کشور! و گاه از میان چهره‌های دوست را در همین آغاز شدن جنگ مفاهیم از زمانی دورتر از آنچه تصور می‌کنند جستجو کنند.

ضمن آنکه تند و تیزتر شدن آتش این جنگ مفاهیم را نیز باید در آنجا جست که برخی به صورتی ناخواسته اقدام به با اهمیت نشان دادن مطالب رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب کردند.

و سرانجام تکذیب مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با مرسی توسط یک رسانه فارسی زبان

شاید الان هم برای انجام طرحی دوباره در جهت بی اهمیت کردن رسانه‌های فارسی زبان ضد انقلاب و نشان دادن قصد و نیت آنها در فتنه‌گری علیه مردم ایران دیر باشد.

اکنون این خبرگزاری بی‌بی‌سی فارسی است که علیرغم آنکه همه به وابستگی آن به محافل جاسوسی و صهیونیستی اذعان می‌کنند اما از گرد راه می‌رسد و به راحتی مصاحبه خبرگزای فارس با رئیس جمهور جدید مصر را از قول یک سخنگوی جعلی تکذیب می‌کند.

به راستی آیا بی‌بی‌سی فارسی نمی‌دانسته که با یک مقام جعلی در حال گفتگوست؟

یا اینکه می‌دانسته اما قدرت آن را داشته است که با تکذیب مصاحبه فارس به سمت بی ‌اثر سازی گفتگوی مرسی در افکار عمومی جهان حرکت کند و هر هزینه‌ای را نیز با قدرتی که در ناآگاهی‌ها به دست آورده جبران کند.

بی بی سی فارسی در ابتدا یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب بیشتر نبود که مطالب آن از روز اول تاکنون نیز تغییر چندانی نکرده است. همان مطالب زرد، بی اهمیت و سراسر دروغ یا با اطلاعات غلط.

اما چه شد که آن سایت ضد انقلاب بی اثر اینگونه از راه می‌رسد و مصاحبه بزرگترین خبرگزاری ایران با رئیس جمهور مصر را تکذیب می‌کند و البته این تکذیب نیز مورد استقبال سایر رسانه‌های جهان و یک رسانه‌ داخلی! نیز قرار می‌گیرد؟

چه کسی این قدرت را به یک سایت فارسی زبان ضد انقلاب و چند خبرنگار وابسته به اپوزیسیون سیاسی داد که اینچنین تاثیرگذار شوند؟!

تاثیرگذاری‌ای که البته فقط به تکذیب خنده‌دار مصاحبه خبرگزاری فارس نیز منوط نمی‌شود و در اقدامی جدید، سایت بی‌بی‌سی فارسی نظرسنجی یک شبکه خبری وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را نیز تکذیب می‌کند و البته این تکذیب نیز با واکنش آن شبکه مواجه می‌شود.

و نکته آنجاست که شاید پرونده‌ای که سبب تاثیرگذاری محدود بی‌بی‌سی فارسی شد بزودی شامل سایت‌های دیگری مثل بالاترین، زمانه، جرس و ... نیز بشود و آن روز است که دیگر به جای جنگ با کانون‌های اصلی مخاصمه باید با پیشقراولان کم‌اهمیتی مثل سایت‌های یاد شده مقابله کرد و از دفاع و حمله در برابر جبهه اصلی دشمن بازماند.

حرف و نکته در این باب بسیار است.

زحماتی که شاید از دست برود

جوانان حزب اللهی کشور در وادی رسانه، توانستند در سال 88 نقاب را از صورت رسانه‌های ضد انقلاب کنار بزنند. نقابی که اگر دوباره بر صورت این رسانه‌ها و گردانندگان آنها قرار گیرد مشخص نیست چه هزینه‌ای باید برای آگاه‌سازی افکار عمومی در این رابطه پرداخته شود.

دشمن پشت دروازه‌ها

دشمن اصلی ما نه سایت‌های خرد و کوچکی مثل بی‌بی‌سی فارسی، روز، خودنویس و بالاترین که رسانه‌های دیگری هستند که همواره از مردم بحرین با عنوان روستائیان! یاد می‌کنند، از بیداری اسلامی با لفظ "بهار عربی" یاد می‌کنند، به انقلاب اسلامی مردم مصر لقب "انقلاب فیس بوکی" می‌دهند و در تصاویر خود، عامل اصلی تمام حرکت‌های ملی و انقلابی در ایران اسلامی را "زنان" نشان می‌دهند.

دشمنان اصلی ما در حالی ایادی و تیرهای یکبار مصرف خود را در سایت‌هایی مثل بی‌بی‌سی فارسی و بالاترین و صدای آمریکا علیه ما روانه می‌کنند که خود در پشت کلمات لاتین و در رسانه‌های بزرگ دنیا نشسته و اسلام ناب را هم مصدر با طالبانیسم و خشونت نشان می‌دهند، زنان را عامل اصلی بیداری اسلامی معرفی می‌کنند و از جوانان جمهوری اسلامی ایران با عنوان نسلی می‌نویسند که از ارزش‌های انقلابی بریده‌اند.

و اکنون انتخاب با ماست. با بی‌بی‌سی انگلیسی، رویترز، فاکس نیوز، ام.بی.سی و الجزیره و سی‌ان‌ان بجنگیم یا با سایت‌های کم اهمیتی مثل بی‌بی‌سی فارسی، روز، بالاترین و صدای فارسی آمریکا...!


 

 

 



عارف، قالیباف و مشایی نامزدهای احتمالی اصلاح طلبان، اصولگرایان و یاران احمدی نژاد/سند

altرادیو زمانه: «از محمدرضا عارف به عنوان جدی‌ترین گزینه اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات نام برده می‌شود. محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نیز به احتمال فراوان گزینه نهایی اصولگرایان در این انتخابات خواهد بود. حامیان محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران نیز تلاش می‌کنند تا اسفندیار رحیم‌مشایی را در این انتخابات کاندیدا کنند.»


سایت رادیو زمانه، روز شنبه 17 تیر نوشت: «مشاور پارلمانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از تلاش اصلاح‌طلبان برای دستیابی به "نامزد واحد" در انتخابات ریاست‌ جمهوری 1392 و "جلب آرای حداکثری مردم برای بازپس‌گیری قوه مجریه از یاران احمدی نژاد" خبر داد. قدرت‌الله علیخانی امروز شنبه 17 تیر 1391 به خبرگزاری مهر گفت: "در حال رایزنی با شخصیت‌های سیاسی جریان اصلاح‌طلب (برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری) هستیم اما هنوز به گزینه‌ای دست نیافته‌ایم." یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران خرداد 1392 برگزار می‌شود.»

alt


رادیو زمانه ادامه داد: «از محمدرضا عارف به عنوان جدی‌ترین گزینه اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات نام برده می‌شود. حسن غفوری‌فرد، عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین نیز گفته است: "آقای عارف خود هم اعلام کرده است که به احتمال زیاد نامزد ریاست جمهوری خواهد بود." به گفته وی نامزدی محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران و عبدالله نوری، وزیر کشور دولت خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری "بعید است." محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نیز به احتمال فراوان گزینه نهایی اصولگرایان در این انتخابات خواهد بود. هر چند از علی لاریجانی، رئیس مجلس نیز به‌ عنوان گزینه دیگر اصولگرایان نام برده می‌شود اما وی نامزدی‌اش را برای انتخابات ریاست‌جمهوری رد کرده است. حامیان محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران نیز تلاش می‌کنند تا اسفندیار رحیم‌مشایی را در این انتخابات کاندیدا کنند. در همین حال از اسحاق جهانگیری و محمدعلی نجفی، دو فعال سیاسی نزدیک به کارگزاران سازندگی نیز به عنوان کاندیدهای احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری نام برده می‌شود. با این حال مرتضی سجادیان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گفت هنوز در حزب کارگزاران در مورد کاندیداتوری نجفی یا جهانگیری هیچ‌گونه تصمیم‌گیری نشده است.»106

alt

 




تاریخ: شنبه 17 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

اصلاح طلبان مدعی سپاه شدند!

 

هفته نامه اصلاح طلب ' آسمان ' در پرونده‌ای ویژه ضمن بررسی ارتباط اصلاح‌طلبان با ارگان سپاه، 90 درصد از فعالین اصلاح طلب را از نسل شهدای بزرگواری همچون همت، باکری ، جهان آرا و بروجردی دانست.

هامون به نقل از محدوده:

هفته نامه " آسمان " وابسته به جریان اصلاح طلب درگزارشی به بررسی ارتباط اصلاح طلبان و نهاد انقلابی سپاه پاسداران پرداخته است.


به گزارش گروه سیاسی " محدوده"، در این پرونده ویژه هفته نامه "آسمان" ضمن حمله به ارکان های حال حاضر سپاه و تحریف تاریخ این نهاد انقلابی تا جایی پیش می رود که ابراهیم یزدی را به عنوان مبدع این نهاد معرفی می کند و دربخش دیگر با انتشار مطالبی تأمل برانگیز، حوادث سه سال گذشته را سبب جابجایی صف های بسیاری در سیاست ایران ارزیابی کرده که آن را به صورت تلویحی نشان دهنده خروج پاسداران طرفدار اصلاحات از از عرصه سیاسی عنوان می کند.


این هفته نامه مدعی شده است که گروه هایی " اصلاح طلبان" که سابقه طولانی در پیروزی انقلاب اسلامی، حضور در جنگ با دولت بعث عراق و استقرار و تثبیت دولت جمهوری اسلامی داشته اند، با تهمت و همسویی با مخالفان انقلاب مواجه شده اند.


هفته نامه " آسمان " همچنان مدعی شده است چهره هایی که خالی از سابقه مبارزه انقلابی ، دفاع از میهن و اقبال سیاسی – اجتماعی در دهه اول حیات جمهوری اسلامی بودند امروزه مدعی تفسیر انحصاری از انقلاب و جنگ و نظام سیاسی هستند.
در ادامه بحث "اصلاح طلبان و نسل اول سپاه پاسداران"این هفته نامه اصلاح طلب، فرماندهان سپاه مانند شهید بروجردی ،شهید باکری، شهید همت و جهان آرا و نسل اول سپاه پاسداران را به نوعی اطلاح طلب معرفی کرد و به مقایسه با فرماندهانی که بعد از جنگ " صفارهرندی، میرکاظمی، جواد منصوری و پرویزفتاح" فعالیت سیاسی داشتند پرداخت و عملکرد آنها را مورد نقد و بررسی قرار داد.


این هفته نامه در ادامه در گفتگو با برخی از چهره‌های اصلاح طلب که سابق حضور در سپاه پاسدارن را دارند 90درصد اصلاح طلبان را افرادی معرفی می کند که از نسل فرماندهان شجاع و ولایت مداری همچون باکری ، همت وجهان آرا هستند.

 

گفتنی است این هفته نامه همچنین با دستاویز قرار دادن این گزارش ضمن گفتگو با برخی چهره های فعال در فتنه ۸۸ کوشید تا تاسیس سپاه توسط اصلاح طلبان را شناسنامه این جریان عنوان کند.

 

 


 

حمله همزمان هکرها به سایتهای شاباک، موساد و دولت اسرائیل

برخی از پایگاههای اینترنتی مهم دولت اسرائیل و مراکز امنیتی آن، روز شنبه مورد حمله هکرها قرار گرفته و هک شدند.
هامون به نقل از محدوده:
از مهمترین این پایگاههای اینترنتی می‌توان به وبسایت  وزارتخانه‌های: دفتر نخست وزیری، وزارت دارایی، وزارت امور داخله، و نیروی دفاعی اسرائیل، ارتش صهیونیستی و سازمانهای اطلاعاتی «شاباک» و «موساد» اشاره کرد.

 

کعبی: خاتمی جزء سران فتنه است

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه خاتمی جزء سران فتنه است گفت: برای بازگشت او به صحنه سیاسی کشور نظام باید تصمیم بگیرد.

هامون به نقل از محدوده:

آیت‌الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، درباره اظهارنظر اخیر محمد خاتمی و حمایت او از سران فتنه، گفت: فتنه‌گران و سران آنها به نظام، ملت و رهبری ظلم کردند و رأی ملت را نادیده گرفتند و به مثابه پایگاه نظام دشمن عمل کردند از این رو حمایت از این جمع خطای بزرگی به حساب می‌آید.

وی با اشاره به اینکه هیچ نظامی حتی لیبرال دموکراسی این گونه اقدامات را تحمل نمی‌کند، افزود: جمهوری اسلامی ایران با سران فتنه برخورد حداقلی کرد. از این رو حامیان این افراد از جمله خاتمی باید به فکر گذشته باشند و اگر قصد بازگشت به نظام را دارند از اینگونه اظهارنظرها خودداری کنند، زیرا ملت و مسئولین فتنه‌گران را خوب می‌شناسند.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه خاتمی جزء سران فتنه است خاطر نشان کرد: برای بازگشت او به صحنه سیاسی کشور نظام باید تصمیم بگیرد.


 

صادق زیباکلام : اصلاح‌طلبان زیر صفر هستند

صادق زیباکلام در گفتگو با هفته‌نامه "مثلث" ضن واکاوی شرایط اصلاح‌طلبان برای شرکت انتخابات ریاست جمهوری، گفت: سران اصلاحات از لحاظ برنامه و سازماندهی برای انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، زیر صفر هستند.
هامون به نقل از محدوده:
وی افزود: متاسفانه در راس جریان اصلاحات کسی به نام آقای خاتمی قرار گرفته، این فاجعه است که ایشان بدیهی‌ترین تصمیمات را نمی‌تواند اتخاذ کند
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه در حال حاضر نام دو جین آدم از جریان اصلاحات برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح است، گفت: همانند انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، اصلاح طلبان با کاندیداهای متعدد در انتخابات سال آتی حاضر می‌شوند.

 

قویترین سرویس اطلاعاتی جهان

استاندار آذربایجان غربی گفت: سرویس اطلاعاتی جمهوری اسلامی  ایران قوی‌ترین سرویس جهان است و این از افتخارات نظام است.

هامون به نقل از محدوده:

وحید جلال زاده یکشنبه شب در جلسه شورای اداری آذربایجان غربی که با حضور قائم مقام وزارت اطلاعات در سالن شماره یک استانداری آذربایجان غربی برگزار شد، اظهار داشت: هیئت دولت در ادامه سفرهای استانی خود تا فرا رسیدن ماه رمضان و یا پس از ماه مبارک به استان آذربایجان غربی سفر می‌کند.

وی با بیان اینکه باید تا سفر هیئت دولت به استان پروژه‌های مصوب سفرهای قبلی تعیین تکلیف شوند، تصریح کرد: در برخی از پروژه‌ها باید اعتبارات ملی به همراه اعتبارات استانی تامین شود که در این راستا منتظر تزریق اعتبارات ملی هستیم تا پس از آن اعتبارات استانی را به این پروژه‌ها تزریق کنیم.

جلال زاده با بیان اینکه برای تمام پروژه‌های به تصویب رسیده در سفرهای قبلی هیئت دولت به استان اعتبارات مورد نیاز تخصیص یافته است، افزود: 48 پروژه در قالب پروژه مهرمانگار در استان داریم که تسریع در روند اجرای آن‌ها در دستور کار قرار دارد.

وی اعلام کرد: انتظار ندارم مدیران دستگاه‌های اجرایی از طریق وزارتخانه‌ها به دنبال اعتبارات مورد نیاز برای اجرایی کردن پروژه‌های خود که در طرح مهر ماندگار قرار دارند، اقدام کنند چرا که تنها انتظاری که در این زمینه داریم اهتمام جدی و هر چه بیشتر مدیران برای اجرایی کردن این طرح‌ها است.

نقش مردم در جشن‌های دینی کمرنگ شده است

استاندار آذربایجان غربی گفت: با توجه هر چه بیشتر مسئولان به جشن‌های مذهبی در سال‌های اخیر نقش مردم در برگزاری این جشن‌ها کمرنگ‌تر شده است.

جلال زاده اظهار داشت: مردم نقش قبلی خود را در برگزاری جشن‌ها نسبت به گذشته کمرنگ کرده‌اند چرا که مسئولان بیشتر به این موضوعات توجه می‌کنند.

وی با بیان اینکه دولت و رسانه‌ها اسلامی هستند و خود را مقید به اسلام می‌دانند و براین اساس در جشن‌ها به خوبی ظاهر می‌شوند، تصریح کرد: باید تک تک زنان و مردان جامعه این حس را داشته باشند که در جشن‌ها مشارکت داشته باشند.

جلال زاده با تاکید بر فرماندارها مبنی بر برگزاری هر چه باشکوه‌تر جشن‌های نیمه شعبان، افزود: فرماندارها تلاش کنند با تحرک و قدرت بیشتری این میلاد را با شکوه‌تر از سال‌های قبل برگزار کنند.

سرویس اطلاعاتی ایران قوی‌ترین سرویس جهان است

استاندار آذربایجان غربی با اشاره به نام‌گذاری امروز به عنوان روز سربازان گمنام، گفت: تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران در مقابله با رقبای خود در این سه دهه ایستادگی کرده و خواهند کرد.

جلال زاده اظهار داشت: آنتن‌های شبکه های ماهواره‌ای استکبار خبرسازی و نظرسازی کرده و فکر را شکل می‌دهند و در این میان رسانه‌های جمهوری اسلامی در این عرصه خوب ظاهر شده و به وظیفه خود به خوبی عمل کرده اند.

وی با اشاره به صحت اخبار منتشره از رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران، خاطرنشان کرد: تمام دنیا وقتی می‌خواهد به اخبار قابل اعتماد دسترسی یابد به رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران مراجعه می‌کند.

جلال زاده با اشاره به سرویس اطلاعاتی قوی ایران، اعلام کرد: سیستم امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران قوی بوده و در برابر سرویس اطلاعاتی تمام دشمنان ایران ایستادگی کرده است.

وی تصریح کرد: امروز قوی‌ترین و زبده‌ترین سرویس اطلاعاتی در جمهوری اسلامی موجود است چون چاشنی ایمان به خدا در این سرویس وجود دارد.

جلال زاده با اشاره به ویژگی وزیر اطلاعات، افزود: مجتهد بودن از ویژگی‌هایی است که در این زمینه فقه و روش پیامبران مد نظر قرار گرفته است.

با حکومت اسلامی در مسیر اسلامی شدن قرار گرفتیم

استاندار آذربایجان غربی در بخش دیگری از سخنان خود به 17 برابر رشد علم در کشور اشاره کرد و اظهار داشت: ملت ایران این ظرفیت را دارد که از عهده کارهای بزرگ برآید.

جلال زاده با بیان اینکه هویت یک ملت دستاورد قرن‌ها تلاش است، تصریح کرد: در تاریخ وقتی ملتی می‌خواهد مسیر خود را تغییر دهد قرن‌ها طول می‌کشد ولی در ایران اسلامی در 32 سال کارهایی انجام گرفته است که سایر ملت‌ها باید قرن‌ها وقت می‌گذاشتند تا به این بالندگی برسند.

وی اعلام کرد: با ایجاد حکومت اسلامی در مسیر اسلامی شدن قرار گرفته‌ایم.

جلال زاده ادامه داد: زمانی که به شاخص‌های رشد، توسعه و پیشرفت کشور نگاه می‌کنیم به خوبی می‌توانیم رشد و بالندگی را پس از انقلاب مشاهده کنیم.

 




تاریخ: دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

توحش مدرن از نوع حقوق بشر آمريكايي

امروز 12 تير ماه برابر با سالروز جنايت آمريكا در خليج فارس و كشتار 290 مسافر بي‌گناه توسط ناو "یواس‌اس وینسنس" نیروی دریایی آمريکاست؛ جنايتي كه آمريكا با اعطاي مدال به ناخداي اين ناو، پرده‌اي ديگر از توحش آمريكايي تحت لواي ادعاي حقوق بشر را در معرض ديد جهانيان قرار داد.

هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:

امروز 12 تيرماه برابر است با سالروز جنايت آمريكا در خليج فارس، جنايتي كه با گذشت سال‌ها پيگيري ايران در مجامع بين‌المللي دولتمردان آمريكا پاسخي در اين مورد نداده‌اند.

پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی "ایران‌ایر" با شناسه «IR655» از بندر عباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو "یواس‌اس وینسنس" متعلق به نیروی دریایی  آمريکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، جان باختند. در هنگام وقوع این حادثه، رئیس جمهور آمریکا رونالد ریگان بود.

**دولت آمريکا کاسه داغ تر از آش

تنگه هرمز یکی از راهبردی‌ترین آبراه‌های بین‌المللی کشتیرانی در جهان به شمار می‌آید. تمام کشتی‌ها برای عبور از این آبراه، براساس قانون اساسی دریاها باید از خطوط دریایی که در آب‌های ایران و عمان است عبور کنند.

جمهوري اسلامي ايران طبق قانون در طول جنگ ایران و عراق، کشتی‌های باری رابازرسي مي کرد  تا از ورود کالاهای قاچاق به عراق جلوگیری کند و آمريکا نيز که هميشه کاسه داغتر از آش است با شروع  جنگ ايران و عراق، ناو جنگی یواس‌اس وینسنس خود را با ادعاي نظارت بیشتر بر جنوب خلیج فارس به منطقه فرستاد. این ناو دارای پیشرفته‌ترین سامانهٔ دفاعی به فرماندهی

ناخدا ویل راجرز بود که در تاریخ ‎۵ اردیبهشت ۱۳۶۷ (۲۵ آوریل ۱۹۸) از کالیفرنیا حرکت کرده و در ۸ خرداد (۲۹ مه) به بحرین رسید.

** كالبد شكافي يك جنايت

روز یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷ هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به زمین نشست و طبق برنامه پیش‌بینی شده، قرار بود این هواپیما با شمارهٔ پرواز ۶۵۵ به همراه ۲۷۴ مسافر و ۱۶ خدمهٔ پرواز که در مجموع ۲۹۰ نفر می‌شدند در ساعت ۱۰ صبح به مقصد دبی، امارات متحده عربی پرواز کند.

کاپیتان محسن رضایان، خلبان با سابقهٔ پرواز ۶۵۵ هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ بود که بیش از ۷،۰۰۰ ساعت پرواز را در کارنامهٔ خود داشت. هواپیماي ایرباس آ-۳۰۰ با ۱۵ دقیقه تأخیر، در ساعت در ۱۰:۱۷ صبح به وقت رسمی ایران، از فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به مقصد فرودگاه بین‌المللی دبی به پرواز خود را آغاز كرد،  مدت پرواز تا دبی ۲۸ دقیقه و حداکثر ارتفاع تا ۱۴ هزار پا (۴،۳۰۰ متر) تعیین شد. دقایق نخستین پرواز و مراحل اوج‌گیری تا ارتفاع ۱۲ هزار پایی مطابق طرح پرواز انجام شد و خلبان  پیوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مرکز کنترل راه‌های هوایی ایران و امارات متحده تماس داشت .

چند لحظه پیش از ورود هواپیمای ایرباس آ-۳۰۰ به منطقه کنترل هوایی امارات، در محلی به نام«مولبیت»، خلبان به مرکز کنترل هوایی کشور اطلاع داد که قصد دارد به ارتفاع ۱۴ هزار پایی صعود کند.

ناو جنگی وينسنس آمریکا در خلیج فارس مستقر شده بود ایچنرمارک قلب این رزم‌ناو به شمار می‌رفت كه وظيفه اصلي آن، کشف هدفهای پرنده، اعم از موشک، هواپیما و پردازش اطلاعات، تعقیب صدها هدف به طور هم‌زمان و کنترل آتش آنها بود، هم‌چنین این رزم ‌ناو به موشک زمین‌به‌هوا با برد ۴۰۸ کیلومتر نیز مجهز بود.

ساعت ۱۰:۲۲صبح ناو جنگی وینسنس آمریکا به حریم آبهای ایران وارد شده بود، به دستور ناخدا ویل راجرز، فرمانده ناو وینسنس، موشک استاندارد ۲ را به سوی پرواز ۶۵۵ شلیک کرد. ناگهان هواپیما از صفحه رادارهای زمینی محو و در آب‌های خلیج فارس سقوط کرد. با عدم اطلاع از سرنوشت هواپیما، برج مراقبت فرودگاه بندرعباس، در تماس با دبی، پیگیر سرنوشت پرواز ۶۵۵ شد ولی آنها اظهار بی‌اطلاعی کردند. بلافاصله ستاد حوادث استان هرمزگان وضعیت اضطراری اعلام و فعالیت خود را آغاز کرد. با شناسایی دقیق محل سقوط، بالگردها و شناورها به موقعیت ۲۶ و ۴۲ عرض شمالی و ۵۶ درجه و ۳ دقیقه طول شرقی منتقل شدند. محل سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران‌ایر در تنگه هرمز واقع در خلیج فارس بود.

بلافاصله پس از این واقعه، مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف-۱۴ جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار داده‌اند. پس از روشن شدن نوع هواپیما، آمریکا ادعا کرد که در این مورد مرتکب اشتباه شده‌، اما شواهد بعدی این نظر آنان را مردود جلوه داد . مقامات نظامی آمریکا اعلام کردند که هواپیمای ایرباس ایران خارج از مسیر هوایی پرواز داشته و رزم ‌ناو آمریکایی نیز ۷ بار اخطار رادیویی برای هواپیمای ایران مخابره کرده ولی جوابی دریافت نکرده است.

**گزارش گروه حقیقت‌یاب ایکائو

در جلسهٔ فوق‌العاده شورای ایکائو (سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری) در روز ۱۴( ژوئیه ۱۹۸۸ (‎۲۳ تیر ۱۳۶۷ تصمیم گرفته شد که یک تیم حقیقت‌یاب برای بررسی عواملی که منجر به نابودی هواپیما شده‌، تشکیل شود.

فرمانده ناو وينسنس ادعا کرده که به هواپيماي ايرباس ايراني  اخطار داده اما اصولا اخطار مخصوص هواپيماهاي جنگي است نه هواپيماهاي مسافربر و حتي اگر اخطاري هم داده شده اصولا اين هواپيماها تجهيزات لازم براي شنيدن  اخطار نظامي را که مخصوص هواپيماهاي نظامي است ندارند.

همچنين در گزارش تیم تخصصی ایکائو مشخص شده که در دقایق آخر حمله به هواپیما، عده‌ای هواپیما را یک هواپیمای مسافربری و عده‌ای دیگر یک هواپیمای جنگی مهاجم تلقی کرده اند. دو دقیقه بعد کارکنان مرکز گزارشی را مبنی بر اینکه هواپیمای مزبور اف-۱۴ است، دریافت کردند. در همین حال کارکنان ناو سایدز فریاد زدند: «هواپیما مسافر بري  است، صبرکنید.» در همین زمان یکی از افسران وینسنس نیز گفته‌است که هواپیما احتمالا تجاری است. در همان حالی که گفتگوهای میان ۳ ناو ادامه داشه ویل راجرز، ناخدای ناو وینسنس تصمیم می‌گیرد که موشک خود را پرتاب کند.

**اظهارات متناقض مقامات آمريکايي درباره اين حادثه

دولت آمریکا که در وارونه نشان دادن حقايق تبحر خاصي دارد درباره اين حادثه مدعي شد که ناو وینسنس به اشتباه هواپیمای مورد نظر را یک هواپیمای جنگی تشخیص داده و برای دفاع از خود به سوی آن شلیک کرده است.

نماینده‌ایالات متحده در سازمان بین‌المللی هواپیمائی در جلسه فوق‌العاده شورای ایکائو گفته بود که در روزهای دوم و سوم جولای منطقه خلیج فارس بسیار ناامن بوده و کشتی‌های مختلفی از جمله یک کشتی پاکستانی و یک کشتی لیبریایی مورد حمله قرار گرفته بودند. در همان روز یک هواپیمای اف-۱۴ ایران از فرودگاه بندرعباس پرواز کرده بود و قصد حمله به کشتی آمریکایی را داشت. با توجه به اخطارهای مکرری! که بي پاسخ مانده بود، فرمانده مزبور برای دفاع از خود مجبور به شليك موشك مي شود.

در گزارش نهایی هیئت گروه حقیقت‌یاب پنتاگون به سرپرستی دریادار ویلیام فوگارتی علت وقوع حادثه فشار روانی ناشی از قرار گرفتن در وضعیت جنگی برای نخستین بار اعلام شد و تصدیق شد که هواپیمای ایرباس در خطوط هوایی تجاری بین‌المللی پیش‌بینی شده پرواز می‌کرده و در زمان حادثه در ارتفاع دوازده هزار پایی (بیش از ۳۵۰۰ متر) قرار داشت و از لحظه پرواز به روند صعودی خود ادامه داده بود. دولت آمریکا هیچگاه مسئولیت وقوع حادثه را برعهده نگرفت.

ناو وینسنس می‌توانست با ارسال علائم هشدار دهنده بر روی گیرنده‌های خودکار رادیویی فرمانده هواپیما را متوجه این امر کند که با او صحبت می‌شود (نه یک هواپیمای دیگر) اما مقامات آمريکايي  فقط به اين مسئله اکتفا کردند که به ايرباس هشدار داده اند!

** پرده برداري از تناقض گويي هاي آمريكا

ناخدا دوم کارلسون، فرمانده سابق ناو سایدز در این مورد معتقد است که ایرباس ایرانی علاوه بر علائمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود می‌فرستاده با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود و حتی اگر در چنین شرایطی نیز آن را به عنوان یک جت اف ۱۴ شناسایی می‌کردند باز من تردید دارم که یک هواپیمای اف ۱۴ می‌توانست تهدید سطحی را متوجه ناو وینسنس یا سایدز یا هر شناور دیگری کند زیرا هواپیماهای اف ۱۴ ایران مجهز به سلاح‌های هوا به زمین نبودند و اف ۱۴های موجود در پایگاه‌های ششم و نهم شکاری بوشهر و بندرعباس هم، فقط برای دفاع از نفتکش‌های ایرانی و مقابله با حملات هوایی علیه آن نفکش‌ها به پرواز درآورده می‌شدند و پشتیبانی هوایی از نیروی دریایی بعهده گردان‌های فانتوم اف-۴ بود. اپراتورهای رادار ناو هواپیما بر فورستال نیز هواپیمای مزبور را به عنوان یک هواپیمای بازرگانی شناسایی کردند. جت‌های جنگنده اف ۱۴ مستقر بر روی ناو فورستال می‌توانستند در صورتی که کاپیتان راجرز درخواست می‌کرد، با شناسایی چشمی هواپیمای ایرانی از فاصله نزدیک از غیرنظامی بودن آن اطمینان حاصل کنند.

کاپیتان دیوید کارلسون، فرماندهٔ ناو سایدز که در زمان حادثه در نزدیکی ناو وینسس قرار داشت، در سال ۲۰۰۵ در مصاحبه‌ای با دیوید فیسک، نابودی هواپیمای ایرانی به درست راجرز را «نقطهٔ اوج پرخاشگریِ وحشتناک کاپیتان راجرز دانست که از ۴ هفتهٔ قبل شروع شده بود». منظور کاپیتان کارلسون، حادثه‌ای بود که در ۲ ژوئن (‎۱۲ خرداد ۱۳۶۷)، تنها ۴ هفته پیش از نابودی پرواز ۶۵۵ اتفاق افتاد. وي گفت که در آن حادثه، ناو وینسنس بیش از حد به یک ناوچهٔ ایرانی، که در حال انجام بازرسی «قانونی» از یک کشتی بود نزدیک شد. ناو وینسنس یک بالگرد را به فاصلهٔ ۲ تا ۳ مایلی ناوچهٔ ایرانی فرستاد (در صورتی که براساس قانون، حداقل باید در ۴ مایلی ناو ایرانی قرار می‌گرفت.) و سپس بر چند قایق تندروی کوچک ایرانی آتش گشود. کاپیتان کارلسون در این باره گفت: «چرا کاپیتان راجرز بر قایق‌ها آتش گشود؟ او کار هوشمندانه‌ای انجام نداد.» کاپیتان کارلسون دربارهٔ نیروهای ایرانی درگیر در حاثهٔ ۲ ژوئن گفت: «آن‌ها بسیار حرفه‌ای عمل می‌کردند و تهدید آمیز نبودند» وي همچنین اضافه کرد: «سیگنال‌های نیروهای نظامی ایران کاملاً واضح بود و جایی را برای اشتباه باقی نمی‌گذاشت». وقتی راجرز اعلام می‌کند که می‌خواهد هواپیمای ایرانی را سرنگون کند کارلسون دوباره مونیتورهای ناوش را بررسی می‌کند و به خدمه‌اش می‌گوید: «این هواپیما که داره اوج می‌گیره؛ ارتفاعش هم که ۷،۰۰۰ فوته! معلوم هست راجرز داره چه غلطی می‌کنه؟». اما با این وجود کارلسون با خود می‌گوید که شاید راجرز اطلاعات بیشتری داشته باشد، بی‌خبر از این که راجرز به اشتباه فکر کرد که هواپیما در حال شیرجه‌زدن بود.

جان مک‌کین، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت آریزونا و خلبان سابق نیروی دریایی و اسیر جنگی سابق در ویتنام که عضو کمیسیون تحقیق پیرامون حادثه سرنگون سازی ایرباس ایرانی نیز بود، عقیده دارد:

ترکیب تکنولوژی پیشرفته و خطای انسانی تصمیم گیرندگان ! کم‌تجربه، خطرناکترین سناریو ممکن را به وجود می‌آورد. زیرا بدون در اختیار داشتن توانایی «سیستم اجیس» که ناو وینسنس دارای آن بود، مسلماً با عواقبی که دچار آن شد، مواجه نمی‌شد.

**اعطاي مدال براي نديده گرفتن حقوق يك ملت

دیوید ایونز، مفسر نظامی شیکاگو تریبیون نیز معتقد است که سیستم شناسایی و هدایت آتش ناو وینسنس، در آن روز سوم ژوییه، روی کنترل خودکار نبود و خطای انسانی و قضاوت نادرست موجب سرنگونی ایرباس ایرانی شده و چنانچه کنترل در حالت اتوماتیک بود، دلیلی برای اشتباه در شناسایی هواپیما وجود نداشت و این فاجعه انسانی رخ نمی‌داد. به عقیده ایونز، برگزاری یک دادگاه نظامی برای ناخدا راجرز و عملکرد او در حادثه سرنگون کردن یک جت مسافربری با ۲۹۰ سرنشین بی گناه امری عادلانه محسوب می‌شد، ولی ایالات متحده در مقابل دیدگان ایرانیان، در پایان خدمت راجرز به وی مدال اعطا کرد و هیچکدام از خدمه وینسنس تحت پیگرد قانونی قرار نگرفتند!

** تجلیل از خدمه ناو وینسنس

تمام سربازان ناو جنگی وینسنس پس از این حادثه، به‌خاطر تکمیل سفر خود به یک منطقهٔ جنگی مدال مبارزه دریافت کردند. مدال نیروی دریایی آمریکا اغلب به کارهای قهرمانی و یا خدمات شایسته داده می‌شود. مدال مبارزه به کسانی داده می‌شد که می‌توانستند با «سرعت و دقت آتش بگشایند».با این وجود، روزنامهٔ واشینگتن پست در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۰ نوشت که مدالی که به خدمهٔ ناو وینسنس داده شد به خاطر سفرهایشان از سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ و همچنین برخوردهای آن‌ها با قایق‌های تندروی جنگی ایرانی بود.

در سال ۱۹۹۰ ویل راجرز مدال لژیون لیاقت را از دستان جورج هربرت واکر بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، به‌خاطر «رفتار بسیار شایسته و انجام خدمات برجسته بین تاریخ آوریل ۱۹۸۷ تا مه ۱۹۸۹ به عنوان افسر فرماندهٔ ناو وینسنس دریافت می‌کند». راجرز در حالی مدال لیاقت را دریافت می‌کرد که در مراسم تجلیلش هیچ اشاره‌ای به سرنگون کردن پرواز ۶۵۵ ایران ایر نشد. مدال لژیون لیاقت اغلب به افسران عالی‌رتبه‌ای داده می‌شود که بتوانند مأموریت‌هایشان (به ویژه مأموریت‌های دشوار) را با موفقیت بگذرانند ویا از آخرین سفرشان پیش از بازنشستگی بازگردند.

**قطعنامه 616 شورای امنیت

جمهوری اسلامی ایران روز ۱۴ تیر ۱۳۶۷ طی نامه‌ای به رئیس شورای امنیت خواستار تشکیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد. ۲۵ تیر ۱۳۶۷ مطابق با ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی شورا تشکیل جلسه داد. از سوی جمهوری اسلامی ایران ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران و از جانب امریکا جرج بوش معاون وقت رئیس جمهوری در جلسه حضور داشتند. قطعنامه ۶۱۶ شورای امنیت پس ازاستماع سخنان ولایتی و جرج بوش درجلسه شماره ۳۸۳۱ خود در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۱۹۸۸ ۲۹/۴/۱۳۶۷طرح قطعنامه‌ای پیشنهادی را تصویب کرد كه متن قطعنامه به شرح زیر است:

شورای امنیت، با بررسی نامه مورخه ۵ ژوئیه ۱۹۸۸ جانشین نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران خطاب به رئیس شورای امنیت و با استماع بیانات نماینده جمهوری اسلامی ایران و سخنان نماینده‌ایالات متحده آمریکا با ابراز تاسف عمیق از این که یک هواپیمای غیرنظامی ایران ایر در پرواز برنامه ریزی شده بین‌المللی ۶۵۵، در پرواز بر فراز تنگه هرمز به وسیله موشک شلیک شده از ناو جنگی ایالات متحده آمریکا (وینسنس) منهدم گردیده‌است بر ضرورت تبیین حقایق سانحه با بازرسی بی‌طرفانه در منطقه خلیج فارس تأکید داشته و اظهارات خود را به شرح زیر اعلام کرد:

1- تأسف عمیق خود را از ساقط کردن هواپیمای غیرنظامی ایران به وسیله موشکی که از یک ناو جنگی آمریکا شلیک شده و تسلیت عمیق خود را به خاطر از دست رفتن غم‌انگیز جان انسانهای بی‌گناه ابراز می‌دارد.

2- همدردی صمیمانه خود را به خانواده‌های قربانیان سانحه غم‌انگیز و دولت‌ها و کشورهای آنان اعلام می‌دارد.

3- از تصمیم سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری در پاسخ به درخواست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ایجاد گروه تحقیق برای بررسی تمام حقایق موجود همچنین از اعلام ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تصمیمشان برای همکاری با بررسی سازمان هواپیمایی کشوری استقبال می‌کند.

4- از تمامی اعضای کنوانسیون ۱۹۴۴ شیکاگو، درخواست می‌کند که در همه شرایط، مقررات و رویه‌های سلامت هوانوردی کشوری به ویژه ضمائم آن کنوانسیون به منظور جلوگیری از چنین پیشامدهایی را دقیقاً مراعات نمایند.

6- لزوم اجرای فوری و کامل قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، شورا را به عنوان تنها مبنای حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار، منازعه میان ایران و عراق ابراز و پشتیبانی خود را از دبیر کل برای اجرای این قطعنامه اعلام و خود را ملزم به همکاری با دبیر کل برای تسریع در اجرای طرح اجرایی او کند.

بر اساس اين گزارش؛ جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شورای امنیت و شورای ایکائو، شکایت خود را در دیوان بین المللی دادگستری لاهه نیز مطرح کرد اما هنوز دولتمردان آمريكا هيچ غرامتي به كشورمان پرداخت نكرده اند. سالها از اين جنايت مي گذرد بدون اين كه حتي در سالروز اين فاجعه ابراز تاسفي از سوي مقامات آمريكايي اعلام شود!

 

نظر حدادعادل درباره دیدارهای خاتمی

غلامعلي حدادعادل در مورد ديدار خاتمي با جريان اصلاحات گفت: ما به آنها كاري نداريم، آنها خودشان مي‌دانند. فعلا اجازه دهيد كه ما مسائل اصولگرايان را دنبال كنيم.

هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:

نماينده مردم تهران، همچنين در پاسخ به اين پرسش كه نيروهاي تندروي اصلاح‌طلب چه ضربه‌اي به اين جريان زده‌اند، تصريح كرد: پاسخ شما همان جواب آقاي خاتمي است يعني راضي نيستند از اين تندروي‌ها. به تعبير ديگر در داخل اصلاح‌طلبان، خودشان مي‌دانند كه اين تندروي‌ها چقدر براي كشور و انقلاب مضر بود.

حدادعادل تاكيد كرد كه در مجلس نهم بايد كارگروه مشتركي بين دولت و مجلس براي تفاهم تشكيل بود.

نماينده مردم تهران در حاشيه جلسه علني امروز مجلس در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسش خبرنگار ايسنا در مورد ضرورت تشكيل كميته مشترك بين دولت و مجلس گفت: همواره در دوره‌هاي گذشته كميته مشتركي بين دولت و مجلس تشكيل مي‌شد تا مسائل بين دولت و مجلس در كارگروه‌هاي مشترك به مشورت گذاشته شود كه از اين طريق به نمايندگان كمك مي‌شد تا براي تصميم‌گيري بهتر امور را به پيش ببرند.

وي تاكيد كرد كه در اين دوره مجلس و مجالس آينده بايد كارگروه مشتركي بين دولت و مجلس براي تفاهم وجود داشته باشد.

اين عضو فراكسيون اصولگرايان در پاسخ به پرسش ديگري در مورد رياست اين فراكسيون گفت: هنوز بحث فراكسيون اصولگرايان به انتخاب رييس نرسيده و ما در مرحله تدوين اساسنامه هستيم. انتخابات رييس و هيات رييسه فراكسيون بعد از تصويب اساسنامه صورت مي‌گيرد.

حدادعادل در پاسخ به پرسش خبرنگاري مبني براينكه آيا شما براي رياست فراكسيون كانديدا مي‌شويد،‌ گفت: بعد از تصويب اساسنامه پاسخ شما را مي‌دهم.

وي در عين حال گفت: هنوز تعداد اعضاي فراكسيون اصولگرايان مشخص نيست و ما مثل هر فراكسيون ديگري به دنبال جذب تعداد بيشتري از اعضا هستيم.

اين عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس همچنين در پاسخ به اين پرسش كه آيا اين فراكسيون همچون دوره هشتم با قوت كارها را به پيش مي‌برد گفت: ما هيچ تغييري در اصولگرايي نداديم. اصولگرايي، همان اصولگرايي است كه در گذشته بوده است و ما بر همين اساس از همه دعوت كرديم تا در اين فراكسيون باشند. قصدمان ايجاد تفرقه نيست.

وي ادامه داد: ما ادامه اصولگرايي در مجالس هفتم و هشتم هستيم و در همان مسير كارهايمان را سوق مي‌دهيم.

نماينده مردم تهران در مجلس در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر اينكه تدبير مجلس براي كنترل گراني چيست، گفت: مجلس معمولا در مسائل كلان اقتصادي دخالت مي‌كند و كمتر اتفاق مي‌افتد كه با يك مصوبه مجلس، نرخ ارزاق و كالاها به سرعت تغيير كند. بر اين اساس مي‌توان گفت كه تاثير تصميم‌گيري‌هاي دولت و وزارتخانه‌ها در تعيين نرخ‌ها اثرش زودتر مشخص مي‌شود.

حدادعادل اضافه كرد: مجلس در تصويب قوانين بودجه و مسائل كلان اقتصاد تاثير دارد، البته اگر احساس كند كه براي كاهش گراني بايد قانوني وضع كند، مطمئنا اين آمادگي در بين نمايندگان وجود خواهد داشت.

وي در پاسخ به پرسش ديگري در مورد پيگيري‌هاي مجلس براي كاهش گراني گفت: مجلس در همين رابطه به تعدادي از وزرا تذكر داده تا اقداماتي انجام دهند. البته آنها اقداماتي را انجام دادند كه آثار ارزاني و كاهش قيمت‌ها در برخي اقلام ديده مي‌شود.

نماينده مردم تهران همچنين تاكيد كرد: البته بخشي از افزايش قيمت‌ها و گراني‌ها در كنار احتياج ويژه به مديريت جزئي از نقشه‌هاي دشمنان و تحريمي است كه بر ما تحميل كرده‌اند به طوري كه بي‌بي‌سي بعد از هر برنامه‌اي كه در داخل كشور براي كاهش گراني اجرايي مي‌شود، بلافاصله با تشكيل ميزگردي خلاف آن موضوع را انعكاس مي‌دهد. اين كارها نشان مي‌دهد كه بخشي از گراني توسط دشمن تبليغ مي‌شود.

اين عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس در پاسخ به پرسشي در مورد واحد آكسفورد دانشگاه آزاد و پيگيري‌هاي اين كميسيون گفت: مطمئنا اگر اين موضوع در دستور كار كميسيون قرار گيرد آن را بررسي مي‌كنيم.

در ادامه در پاسخ به پرسش خبرنگار ديگري در مورد تغييرات ايجاد شده در بدنه دولت به طور مثال در مورد احتمال تغييراستاندار تهران گفت: اين جزء اختيارات دولت است و ما هم در اين حيطه نيستيم كه بخواهيم در مورد تصميم‌‌گيري‌هاي دولت واكنش نشان دهيم.

حدادعادل افزود: البته در اين رابطه واكنش‌هايي هم وجود دارد ولي باز هم جزء اختيارات دولت است. البته ما هشت سال است كه عادت كرده‌ايم به تصميم‌گيريهاي غيرقابل پيش‌بيني دولت آقاي احمدي‌نژاد.

به گزارش ايسنا، نماينده مردم تهران در پاسخ به پرسش ديگري در مورد افزايش قيمت‌ها و اجراي فاز دوم هدفمندي يارانه‌ها در سال جاري، گفت: در مورد قيمت نان يك تصميم موردي گرفتند اما بعيد است كه با توجه به وضع پيش آمده، اجراي فاز دوم اين قانون اجرايي شود چرا كه قطعا به افزايش نقدينگي كمك مي‌كند و احتمالا گراني را دامن مي‌زند، البته مجلس در اين رابطه نيز موافق نيست.

نظر حداد درباره نامزدی در انتخابات

حداد عادل در پاسخ به این سؤال که شما برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می‌کنید اظهار داشت: حال برای این سؤال‌ها زود است.

اين عضو كميسيون آموزش و تحقيقات در پاسخ به پرسش ديگري در خصوص لزوم سفر اعضاي اين كميسيون به جزاير سه‌گانه با توجه به ادعاهاي مطرح شده گفت: تاكنون چنين چيزي در كميسيون مطرح نشده است اما مطمئنا بعد از طرح آن، در صورت مفيد و لازم بودن از آن پشتيباني خواهيم كرد.

همچنين خبرنگاري از حدادعادل پرسيد كه سازمان حج و زيارت اعلام كرده كه عربستان صدور ويزا براي حجاج ايراني را متوقف كرده است، با توجه به اين موضوع، آيا احتياج به اقدام و واكنش وزارت خارجه وجود ندارد؟حدادعادل در پاسخ گفت: طبعا وزارت خارجه اين موضوع را پيگيري خواهد كرد و اميدواريم بتوان در اين رابطه به راه‌حلي برسيم.

نماينده مردم تهران همچنين در مورد دليل تصميمش براي عضويت در كميسيون آموزش و تحقيقات، گفت: بنده به عنوان يك معلم دانشگاه و كسي كه سال‌ها در وزارت آموزش و پرورش خدمت كرده، علاقه داشتم كه از اين تجربه در حوزه آموزش و تحقيقات استفاده كنم و به همين دليل به عضويت اين كميسيون درآمدم. البته اكنون در ارتباط با اعضاي كميسيون فرهنگي نيز هستم.

به گزارش ايسنا، حدادعادل در ادامه با اشاره به انتخابات اخير رياست‌جمهوري مصر، ضمن تبريك به محمد مرسي و ملت مصر گفت: موفقيت اسلام‌گرايان در انتخابات رياست‌جمهوري با تكيه بر آراي مردم و نشاندن يك فرد بر كرسي رياست‌جمهوري مصر، يك پيروزي براي ملت مصر، مردم فلسطين و جهان اسلام است.

وي ابراز اميدواري كرد كه محمد مرسي بتوند خواسته‌هاي مردمي را كه به وي راي دادند جامه عمل بپوشاند.

حدادعادل اضافه كرد: اميدوارم كه آقاي مرسي بتواند در راه آرمان فلسطين و مصر و در مسير كمك به مردم مظلوم فلسطين قرار گيرد و بتواند پاسخ مثبتي به انقلاب مردم مصر و بيداري اسلامي بدهد.

وي در پيش‌بيني در مورد آينده روابط ايران و مصر گفت: با توجه به تحول صورت گرفته بين دو ملت بزرگ و كهن و باسابقه ايران و مصر، اميدواريم كه بتوانند همكاري بيشتري داشته باشند. مطمئنا اين همكاري به سود مصالح جهان اسلام در آينده خواهد بود.

 

دیدگاه رهبری درباره مخارج بی‌رویه در اعیاد مذهبی


مقام معظم رهبری در استفتایی دیدگاه خود را درباره مخارج بی رویه در اعیاد، جشنها و مراسم مذهبی اعلام فرمودند.

هامون به نقل از محدوده:

در اعیاد اسلامی و مذهبی شور و شوقی همگانی کشورمان را فرا می گیرد. هر کسی به نوعی در این جشنها خود را سهیم می‌داند. در برخی موارد مشاهده می شود که سازمانها به عنوان شخصیت حقوقی و افراد به عنوان شخصیت حقیقی مخارج بی‌رویه و هنگفتی را در این مراسم هزینه می کنند.

اینکه چنین مخارج و هزینه‌هایی به لحاظ شرعی چه حکمی دارد را خبرنگار مهر در استفتایی از دفتر مقام معظم رهبری جویا شده که در ادامه از نظر می‌گذرد.

پرسش: در ماه پر برکت شعبان بعضاً دیده می شود برخی سازمانها به عنوان یک نهاد و شخصیت حقوقی و برخی افراد به عنوان یک شخصیت حقیقی منابع زیادی را برای برگزاری اعیاد و مخارج آن صرف می کنند. بیم آن می رود که چنین مخارجی به قیمت کاستن از برخی هزینه های مهم دیگر باشد. شرع چه حکمی برای مخارج بی رویه از سوی این سازمانها و افراد دارد؟

پاسخ: بطور کلى این گونه امور تابع قوانین و مقررات مربوطه مى‌باشد و تخلف از آن جایز نیست؛ و اگر منع قانونى نباشد، مانع ندارد.


 

 

حمایت ویژه سایت وابسته به صدا و سیما از بازیگر حامی فتنه !+اسناد


درانگیزه رسانه ملی هنوز نامشخص است!
انگیزه دست اندرکاران باشگاه خبرنگاران جوان که وابسته به یک مرکز دولتی است در حمایت از چنین فردی و تبلیغ وی در صفحه اول صفحه پایگاه اینترنتی اش چه بوده است؟

سایت باشگاه خبرنگاران جوان صبح دیروز دراقدامی مشکوک صفحه اول خود را به خبر ویژه تبلیغاتی برای بازیگر حامی فتنه اختصاص داد .


در
به گزارش ندای انقلاب این پایگاه درخبر ویژه ای در سرویس باشگاه شبانه اش ، با مطرح کردن لیلی رشیدی بازیگر منزوی شده سینما و تلویزیون ، به انعکاس نظرات سیاه نمایانه وی در حوزه نظارت بر تولیدات هنرهای نمایشی پرداخت .
این در حالی است که لیلی رشیدی دختر داود رشیدی از بازیگران قدیمی تلویزیون و سینما که بالتبع باید خود را در چهارچوب اعتقادات این مرز و بوم ببیند و همگام بامردم کشورش حرکت کند ، متاسفانه با عضویت در روم های ضد انقلابی فیس بوک وابسته به جریانهایی که بارها خباثت هایشان را با خیانت به آرمانهای این کشور به اثبات رسانده اند به اعتقادات فرهنگی و سیاسی اکثریت مردم دهن کجی می کند .
وی با تبلیغ وفعالیت در شبکه اجتماعی جاسوسی فیس بوک ، با ظاهری نامناسبت با فرهنگ و شرع ایران، جای این سوال را در ذهن هر مخاطب برجسته تر می کند که براستی هنرمندی که خود را از مردمش و آرمانهایشان جدا سازدو چشم بر حقیقت های جامعه خود ببندد در کدام مرتبه و جایگاه قرار خواهد داشت؟ 
در

این روم ها که اغلب با سیاه نمایی سعی در ایجادآشوب و نا امنی در کشور دارند بارها در فراخوانهای مضحکانه شان توسط همین مردم پر شورو حماسه آفرین با شکست های مفتضحانه ای روبرو گشته اند.
در

"لیلی رشیدی" چندی پیش نیز در مقابل سوال "مسیح علی نژاد " خبرنگار در خدمت دستگاه اطلاعاتی انگلیس در خصوص حضور پدرش در ژنو نیز گفته بود :" پدر من حامی نظام نیست و ما به نظام باج نمی دهیم ! 

در
گوشه ای از دوستان لیلی رشیدی


در
سایتها وبرنامه های ضد انقلاب،صفحات مورد پسند لیلی رشیدی!
آنچه که در ذهن مورد پرسش قرار می گیرد و تعجب اهالی متعهد رسانه ای را بر انگیخته است ، این است که انگیزه دست اندرکاران باشگاه خبرنگاران جوان که وابسته به یک مرکز دولتی است در حمایت از چنین فردی و تبلیغ وی در صفحه اول صفحه پایگاه اینترنتی اش چه بوده است ؟

*به دلیل جلوگیری از اشاعه منکر برخی تصاویر محو شده است.


 

آغاز جنگ زعامت میان اطلاح طلبان|اکبرهاشمی،محمد خاتمی یا عبدالله نوری؟!


 

ازشکل گیری این شرایط است که جبهه دوم خرداد را این روزها در برزخی سخت گرفتار ساخته است.

اصلاح طلبان این ایام به چه می اندیشند؟.پایگاه اجتماعی آنان از چنان استحکامی برخوردار است تا بازگشت به قدرت را برایشان بار دیگر به ارمغان بیاورد؟.نحله ها و جریان های مختلف اصلاح طلب به تمامی دست در تشت پیمان فرو کرده و نغمه همراهی و اتحاد سر می دهند؟.لیدر و نیروی حاشیه ای این جریان چه کسی است؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها بی شک نگاهی به وضعیت موجود اصلاح طلبان می تواند ما را بیش از پیش یاری کند.
به لحاظ شکل گیری آرایش سیاسی در نزد اصلاح طلبان باید تاکید کردکه این جریان هم اکنون با چند طیف روبروست.این طیف ها که هریک برای زعامت ردا بر تن کرده و قبا بردوش کشیده اند عبارتند از:
۱- هاشمی رفسنجانی: وی که پیش از این مرارت ها و زخم ها از جریان اصلاح طلب کشیده و در مجلس ششم توسط آنان ترور شخصیتی شد گرچه در انتخابات ۸۴ با حمایت از سر ناچاری اصلاح طلبان روبرو شد ولیکن تا مدت ها به عنوان یک نیروی حاشیه ای در کنار اصلاح طلبان بسر می برد.در این میان و پس از انتخابات ۸۸ که خاتمی خویش را بیش از گذشته از در گرداب فتنه مغروق ساخت وی توانست به میانه میدان باز گرداند و اینک با جابجایی نقش خاتمی و اصلاح طلبان را به دنبال خود می کشاند.
وی در خصوص استراتژی انتخاباتی اصلاح طلبان بر انتخاب گزینه بینابینی تاکید دارد به این معنا که اصلاح طلبان می بایست بر روی گزینه های تکنوکرات مورد حمایت هاشمی رفسنجانی همچون ولایتی اجماع کنند.از دیگر سو عدم شرکت حزب کارگزاران در جلسات گروه های دوم خردادی را باید تاکید هاشمی بر پیگیری نظر خود عنوان کرد.

۲- سید محمد خاتمی: وی معتقد است عدم حضور اصلاح طلبان در عرصه به معنای خداحافظی همیشگی این جریان از عرصه سیاسی کشور می باشد.لذا وی بازگشت به درون نظام و فراهم آوردن بستر برای یک خیزش دوباره در سر می پروراند.
خاتمی همچنین این ایام از سویی تلاش می کند که به صورت بسیار ظریفی پالس هایی را برای نظام مبنی بر جداشدن خود از سبزها و براندازان، مخابره کند که تا کنون به لحاظ عمق ،استمرار و تکرار دفعات، همچنان با ضعف های محرزی روبروست.
وی از دیگر سو برای از دست ندادن ظرفیت فرقه سبز در فراز و نشیب های معناداری نیز سخنانی درباب میل آنان مطرح می کند تا ریزش سبزها از اصلاح طلب ها با تورتاکتیکی خاتمی به کمترین وضع ممکن برسد.
وی و برخی از یارانش تاکنون بر این باورند فارغ از نتیجه انتخابات باید مفاهمه را با نظام را در دستور کار خود داشت با دریافت فضای فعالیت بتوانند مجددا تجیهز شوند.

۳- عبدالله نوری: وی تلاش می کند تا با تشکیل اتاق فکر ضمن گرد آوردن ظرفیت سبزها و اصلاح طلبان به گونه ای ظریف از خاتمی نیز عبور کرده و وارد حاکمیت شود.وی بقدری برای نفوذ در حاکمیت تلاش دارد که ابایی از طرح گزینه حداقلی برای انتخابات نداشته و حمایت از گزینه های اصولگرایان که دارای همپوشانی با اصلاح طلبان هست را هم تجویز می کند.

باتوجه به شکل گیری طیف های مختلف در جریان اصلاح طلب در نگاه اول باید تاکید کرد که رقابت اصلی هم اکنون در خود جریان اصلاح طلب شکل گرفته که باید آن را «جنگ زعامت » نام نهاد.از دیگر سو نیز باید تاکید کرد که عمده اصلاح طلبان بر ناکامی خود در انتخابات آتی باور دارند ولیکن چند هدف عمده را پی گیری می کنند:
۱- طرح این نکته که نظام به دنبال حضور اصلاح طلبان در انتخابات است
۲- پاک کردن صفت فتنه از خود
۳- بهره گیری از فضای انتخابات برای ارتباط گیری دوباره با توده مردم
۴- سفید کردن خود از اقدامات فتنه ۸۸
۵- تلاش برای احیای تشکیلات خود

بی تردید شکل گیری این شرایط است که جبهه دوم خرداد را این روزها در برزخی سخت گرفتار ساخته است.جنگ زعامت و سودای بازگشت به درون حاکمیت این روزها دغدغه بزرگ اصلاح طلبان است.دغدغه ای که اینک به کارزاری برای آنان تبدیل شده است.


 

وقتی ملی‌گراها و فتنه‌گران و جریان انحرافی مثلث می‌شوند

 

از حمله به برخورد با بدحجابی تا رد کردن چادر به عنوان حجاب برتر و از مقابله با سنتهایی که سالها از سوی علمای دین برای توسعه فرهنگ اسلامی و ترویج دین به کار برده شده تا استفاده ابزاری از تقابل فرهنگ ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام. همه و همه در یک راستا است و آن هم دست یافتن به قدرت است و زیر سوال بردن ارکان جمهوری اسلامی ایران.

بولتن نیوز: جریان انحرافی به‌تازگی بیشتر به تکاپوی اعلام وجود افتاده است و برای مطرح کردن خود در سطوح عمومی کشور و دست یافتن به هدف بعدی خود که انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده است به هر چیز چنگ می زند و از هر بهانه ای برای نزدیک کردن خود به اقشار جامعه استفاده می کند. از حمله به برخورد های نیروی انتظامی با بدحجابی گرفته تا رد کردن چادر به عنوان حجاب برتر و از مقابله با سنت‌هایی که سال‌ها از سوی علمای دین برای توسعه فرهنگ اسلامی و ترویج دین به کار برده شده تا توسل به عرق ملی و استفاده ابزاری از تقابل فرهنگ ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام. همه و همه در یک راستا است و آن هم دست یافتن به قدرت است و زیر سوال بردن ارکان جمهوری اسلامی ایران.

به واقع اینکه جریان انحرافی از آنجایی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد هر چقدر به پایان ریاست جمهوری نزدیک می شویم بخش بیشتری از لایه های پوشیده اندیشه‌های خود را به نمایش گذارده و هر روز بیشتر با ساختار شکنی و دروغ پردازی به دنبال جذب افکار عمومی و حمایت بیشتر است.

از جمله سناریوهایی که در ماه های اخیر و به وسیله سایتها و روزنامه ها و نشرییات وابسطه به جریان انحرافی کلید خورده است می توان به مواردی مانند روزنامه شرق، ماهنامه مهرنامه، روزنامه ایران و هفته نامه آسمان اشاره کرد که هر یک به عنوان یکی از چهار پای حرکتی این جریان مورد استفاده قرار گرفته است.

روزی شریف زاده در روزنامه شرق عملاً بانگ بر می آورد که آی اصلاح طلبها ما انحرافیها هم با شما هم قلم هستیم و به خاطر مشی مشترکمان بهتر است کدورتهای فتنه 88 را کنار بگذاریم. روزنامه شرق نیز با نشر گسترده سوالاتی جهت دار از وی به همه انحرافی ها پیام می‌دهد که اصل حمایت‌هایش از اتفاقات فتنه 88 یک چیز بیشتر نبوده و آن هم رسیدن به قدرت و مکنت است که ان‌هم اکنون با چراغ سبز جریان انحرافی روبرو شده است.

روز دیگر در مهرنامه در تقابل با علمای دین می نویسند تغییر دین و از اسلام به مسیحی و دیگر ادیان در اختیار خود فرد است چون امروز همه روشن فکر هستند و اینترنت دارند، کتاب می خوانند و اگر دیدند دین یهود بهتر از اسلام است، می توانند به آن تغییر دین دهند.

روزنامه ایران وارد بحث حجاب می شود و خاتون را اختراع می کند. به موضوع حجاب می پردازد و چادر را به افتضاح می کشد و می گوید چادر حجاب برتر نیست بلکه در گذشته از سوی ... استفاده می شده است. می نویسد کنترل دختران دانشجو درست نیست و نباید پدران و مادران دختران دانشجو از ساعت ورود و رفت و آمد دلبندان خود به دانشگاه و خوابگاه مطلع شوند و این کار کار زشتی است!

هفته نامه آسمان هم نیروی انتظامی و گشت‌های ارشاد و مبارزه با بد حجابی را به شکلی حرفه ای زیر سوال می برد و می نویسد تعداد کثیری از نیروهای انتظامی در مقابل برج میلاد جمع شده اند و افراد را به بهانه بد حجابی دستگیر می کنند و مورد ضرب و شتم قرا می دهند.

 <


تاریخ: دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

روایت وطن امروز از دروغ پراکنی بی‌بی‌سی درباره مرسی

بی‌بی‌سی با انتشار خبر جعلی وابستگی و تمایل محمد مرسی به عربستان سعودی از عدم تمایل وی به رابطه با ایران سخن گفت.
خبرگزاری فارس: روایت وطن امروز از دروغ پراکنی بی‌بی‌سی درباره مرسی

 

 

روزنامه وطن امروز در شماره امروز خود در یادداشتی با عنوان « حسادت ایرنا به فارس »به قلم « زهرا طباخی » آورده است:

با عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای برتری یابی سیاسی در کشاکش جنگ نرم اطلاعاتی بهره‌گیری از کانون‌های مدیریت قوی و به روز «رسانه» است. هر دولتی بنا به ویژگی‌های سیاسی نظام متبوع خود از بازوان رسانه‌ای برخوردار است که با صرف هزینه‌های کلان تلاش می‌کند در کارزارهای بین‌المللی آفند و پدافندهای مناسبی در حوزه برتری اطلاعاتی از خود بروز دهد.

 

یکی از اقدامات معمول پدافندی در حوزه جنگ رسانه‌ای تکذیب اخبار است به این صورت که مدیران رسانه‌های کشوری یا منطقه‌ای با اهداف مشترک تصمیم می‌گیرند به محض مواجهه با یک حمله رسانه‌ای سیاسی شدید پیش از عبور از بحران برای کنترل شرایط دشوار پیش‌رو بنیان خبر ضربه زننده را نشانه بگیرند. معمول این است که ابتدا صحت خبر مورد نظر زیر سوال برده می‌شود تا یک فرصت کوتاه برای تجدید قوا و تصمیم‌گیری در ذیل گمراهی پدافندی، ایجاد شود و ضمن بررسی پایه‌های خبر تلاش می‌شود با استفاده از زمان کوتاه بررسی اصالت خبر توسط مخاطبین، راه‌هایی برای کنترل میزان خسارت روانی به بار آمده پیش بینی شود.

 

درباره موج بیداری اسلامی رخ داده در منطقه خاورمیانه اولین تشخیص متخصصان حاضر در اتاق فکر رسانه غرب این بود که اصل «اسلامی» بودن این حرکت عظیم به چالش کشیده شود تا در طول زمان پیش رو با استفاده از همه استراتژی‌های مبارزه از جمله استفاده از ظرفیت نفودی‌های استعمار در اجتماعات فکری و سیاسی مردمی، خط فکر قوی اسلامی در منطقه به حاشیه رانده شود. انتخاب نام «بهار عربی» و تاکید بر آن از همین رو بوده است.

 

بگذریم از تاکیدات برخی سیاسیون جاهل یا جاعل داخلی که خواسته یا ناخواسته با استراتژی مشهور دشمن همراه شدند. وقتی اولین دولت اسلامگرا در تونس به قدرت رسید مجددا بحران‌یابی رسانه‌ای صورت گرفت و ضمن پذیرش اصل به قدرت رسیدن اسلامگرایان، بنا بر این گذاشته شد که با شدت گرفتن مشکلات اقتصادی رویگردانی مردم از احزاب تازه به قدرت رسیده بی تجربه حتمی خواهد بود. اما قوی‌ترین ضربه، در مصر به پیکره غرب وارد شد آنجا که بعد از مخاطرات بسیار اصل سیستم دموکراسی غربی به چالش کشیده شد. بعد از عملی شدن صدها نقشه رسانه‌ای از جمله تخریب چهره اسلام با بزرگ جلوه دادن اقلیت سلفی وابسته به عربستان و اسلام انحرافی که مسیحیان را کشتار می‌کند و زنان را محروم از حقوق اولیه اجتماعی می‌داند باز هم آنچه از صندوق‌های رای بیرون آمد اسلامی نزدیک به شق نبوی و علوی به نام اخوان‌المسلمین بود. پس تلاش‌های بعدی موتور تخریب رسانه‌ای غرب به سمت خاستگاه اسلام اصیل مجددا چرخید. بی‌بی‌سی با انتشار خبر جعلی وابستگی و تمایل محمد مرسی به عربستان سعودی از عدم تمایل وی به رابطه با ایران سخن گفت.

 

منطق حکم می‌کرد به محض شیوع چنین خبر کذبی، رسانه دولت مدیریت امور را به دست گرفته و ضمن بررسی اصالت و صحت خبر کذایی پدافند رسانه‌ای را آغاز کند. در مقابل با خالی ماندن عرصه از مبارز رسانه‌ای خبرگزاری فارس اقدام به بررسی موضوع کرده و ضمن انتشار مصاحبه‌ای مفصل با منتخب مردم مصر پرده از پروژه کثیف بی‌بی‌سی و اذناب وابسته دجال از جمله العربیه برداشت. مشخص است که طبق روند ترسیم شده؛ العربیه باید ابتدا مصاحبه محمد مرسی با رسانه معتبر و مشهور ایرانی را دروغ بخواند و تیم مدیریت رسانه غرب نیز از دیوار بلند حاشا صعود کنند، دیواری که سقوط از آن حتمی است اما در کشاکش بررسی موضوع توسط مخاطبین فرصت مناسبی برای عملی کردن نقشه‌های بعدی و تهیه تحلیل‌های مناسب فراهم خواهد شد.

 

حال سوال این است که نقش رسانه دولتی ایران، ایرنا در این فضای جدی جنگی کجاست؟ حمایت از دشمن و زیر سوال بردن آفند موثر و سهمگین رسانه خودی و همراهی با رسانه‌های دشمنان قسم خورده و تابلودار منطقه‌ای مثل عربستان و کویت؟! جالب اینجاست که پیش از این هم رسانه دولت به علت مدیریت ضعیف و غیرعلمی خود به دولت جمهوری اسلامی و شخص رئیس‌جمهور نیز خسارت‌های فراوانی وارد کرده است. کاهش محبوبیت احمدی‌نژاد در داخل و توجیه ضعف‌های مشهور بعضی متخلفان حاضر در تیم رسانه‌ای دولت و سایر جایگاه‌های حساس مدیریتی از آن جمله است. بعد از همه گیر شدن جمله «ما ایران را دوست داریم اما روزنامه ایران ‌را نه!» اکنون ظاهرا نوبت به اپیدمی تنفر از ایرنا رسیده است!

 

 

 

هامون به نقل از خبرگزاری فارس:


 

ساز ناکوک اصلاح‌طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری

در فضای سیاسی انتخاباتی کنونی آنچه برای اصلاح‌طلبان از رسیدن به کاندیدایی مشخص، مهم‌‌تر می‌‌نماید، تلاش برای بازگشت به قدرت است. اما مجرای این تلاش‌ها چیست؟
خبرگزاری فارس: ساز ناکوک اصلاح‌طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری

 

 

آیا زمانه‌ی دوم خردادی دیگر فرا رسیده است؟ این سؤال وقتی پدید می‌آید که تیتر «بازگشت به دوم خرداد» همراه با تصویر یکی از کاندیداهای احتمالی بر صفحه‌ی نخست یک رسانه‌ی مطرح اصلاح‌طلب، نقش می‌بندد.

واقعیت این است که آن‌ها سودای بازگشت به قدرت کرده‌اند، قدرت از دست رفته، سال‌هاست نه به پاستور راهی دارند و نه روزگار خوش سابق در پارلمان، این اما تمام ماجرا نیست و روزگار ناخوش آن‌ها تنها به نبودشان در پاستور و غربت‌شان در بهارستان خلاصه نمی‌شود.

دور دهم انتخابات ریاست جمهوری که فرا رسیده بود، چنان کردند که امروز بخشی از آنان دوران محکومیت را سپری می‌کنند و بعضی دیگر از بزرگانشان زاویه‌ای انتخاب کرده و گوشه‌نشینی را برگزیده‌اند، اندکی از آنان نیز اگر چه ماندند اما سکوت را بر هر چیز دیگری ارجح دانستند. هر چه بود اصلاح‌طلبانی که در برهه‌ای از زمان جزیی از ساختار قدرت در سپهر سیاسی ایران تعریف می‌شدند، هم‌اکنون ارتباط‌شان با بخش‌های گوناگون ساختارهای قدرت یا شکننده و ضعیف است یا به کل منقطع.

اما داستان بازگشت چیست؟ این مهم‌ترین سؤال برای تحلیل‌گران و رصدگران مسائل سیاسی است. شاید حتی مهم‌تر از این سؤال که کاندیدا و کاندیداهایشان کیستند؟

«چرایی بازگشت» و «چگونگی بازگشت» باید به این دو پرسش پرداخت و برای رسیدن به پاسخ به بررسی شرایط کنونی آنان همت گماشت؛ امری که آنان باب میلشان نیست و بر آنند تا بیشتر از آینده برای همه سخن بگویند نه آنچه امروز بر آن‌ها می‌گذرد.

چرایی و چگونگی بازگشت

گروه‌های مختلف آن‌ها امروز هر یک به گونه‌ای متفاوت می‌اندیشند. بسیاری از نیروهای سیاسی متفرق شده و برخی حتی شوق نشستن بر سر یک میز با رفقای دیروز را ندارند. حاصل جمع همه‌ی این‌ها بی‌شک به یک درمان احتیاج دارد؛ سامان مجدد و این بی‌تردید می‌تواند مهم‌ترین دلیل تلاش برای بازگشت‌شان به قدرت باشد. به دیگر سخن اینکه تصمیم‌سازان آنان نیک می‌دانند چنین رقابت بزرگی که طعم سودای بازگشت به قدرت از دست رفته را دارد، بهترین بهانه برای آوردن و نشاندن رفقای دیروز در گعده‌های سیاسی است.

آنچه تئوریسین‌های آنان علاقه دارند تصویر امروز اصلاح‌طلبان باشد، تلاش برای یافتن نامزد مناسب از میان کاندیداهای مطرح‌شان است. این چنین وانمود می‌کنند که در مرحله‌ی رسیدن به اجماع بر سر کاندیدای واحد هستند.

آیا آن‌ها به واقع در چنین مرحله‌ای قرار دارند؟ واقعیت این است که اصلاح‌طلبان آگاهانه از پاسخ به این سؤال‌ها می‌گریزند. حاکمیت چه نظری درباره‌ی بازگشت این جریان دارد؟ آیا جواز حضورشان صادر شده که به انتخاب کاندیدا می‌پردازند؟

اما این همه‌ی ماجرا نیست!

اما این همه‌ی ماجرا نیست! به نظر می‌رسد تصمیم‌سازان این جریان برای تحقق غیر از این (عدم موافقت با حضور و معرفی کاندیدای اصلاح‌طلب یا مناسب نبودن شرایط برای چنین رویدادی) نیز خود را آماده می‌کنند. رفتارشناسی این طیف دو گزینه را پیش روی تحلیل‌گران قرار می‌دهد: «تحریم یا مشارکت فعال بدون حضور کاندیدا»

بر مبنای چنین رفتارشناسی است که می‌توان گفت بخشی از این جریان که طیف رادیکالشان را در بر می‌گیرد، بار دیگر بر شیپور تحریم خواهند دمید و از ضرورت عدم حضور در انتخابات خواهند گفت؛ این‌ها اما تمام اصلاح‌طلبان نیستند. چراکه بخش‌های بزرگ‌تری از این جریان، از «سیدمحمد خاتمی» (مجمع روحانیون مبارز) تا کارگزاران سازندگی (طیف متمایل به هاشمی رفسنجانی) برآنند تا هر طور شده این صحنه، فارغ از نیروها و فعالیت‌های اصلاح‌طلبان نباشد.

پس چه خواهند کرد؟

واضح است که انتخابات 84، بسیاری از مرزهای پیشین سیاسی را بر هم ریخته است. بخش‌هایی از اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان که رقبای دیرینه بودند، هم‌اکنون در برخی نقاط که البته اکثر آن‌ها به دولت محمود احمدی‌نژاد می‌رسد، بعضاً نزدیکی عقیده پیدا کرده‌اند. اما آیا این بخش‌ها در رقابتی به بزرگی انتخابات ریاست‌جمهوری به وحدت نظر خواهند رسید؟

این همان نسخه‌ای است که تصمیم‌سازان اصلاح‌طلب برای روز مبادا نگه داشته‌اند. گمانه‌ای که نگارنده‌ی این سطور به عنوان فرضیه‌ی «یار قرضی» از آن یاد می‌کند. شفاف‌تر سخن بگوییم؛ اصلاح‌طلبان چرا و چگونه می‌خواهند به یک کارت مشترک با اصول‌گرایان برسند؟

این جریان نیک می‌داند که اگر کاندیدا نداشته باشد و البته در ادامه از تحریم هم سخن بگوید، شاید تبدیل شود به چیزی شبیه نهضت آزادی و مانند آن‌ها در ساختار سیاسی ایران؛ پس راه چاره، حمایت از یک کاندیدای اصول‌گراست. بر این اساس اگر چنین شود، آنان از میان افرادی از اصول‌گرایان که سودای رسیدن به صندلی برجای مانده از محمود احمدی‌نژاد در پاستور را دارند، فردی که بیشترین اشتراک نظر با آنان را داشته باشد و البته حاضر باشد سهم آنان را نیز در قبال حمایت‌شان پرداخت کند، برخواهند گزید. اما آنان تا چه حد برای استفاده از «یار قرضی» جدّی هستند و تا چه اندازه به آن باور دارند؟ اساساً چه دلیلی دارد به این نسخه عمل کنند؟

واضح است که این اتفاق بهترین گزینه و راهکار در صورت نداشتن کاندیدا خواهد بود. رفتارشناسی اصلاح‌طلبان به تحلیل‌گران می‌گوید، آنان در انتخابات مجلس نهم حتی با اینکه به صورت سازماندهی شده نامزدی برای حضور در عرصه‌ی انتخابات نداشتند اما ترجیح دادند وارد فاز تحریم نشده و اندک ارتباط باقی مانده و موجود با حاکمیت و ساختارهای قدرت رسمی کشور را حفظ کنند. چنین شد که آنان به گفته‌ی سیدمحمد خاتمی، استراتژی «نه تحریم، نه مشارکت» را برگزیدند.

دولت «وحدت ملی» برای عدم وحدت اصولگرایان؟

اما هم‌اکنون آیا این مسئله - یعنی اندیشیدن بر سر رسیدن به یک کاندیدای مشترک - رویدادی قریب است؟ پاسخ این است: «یار قرضی» یادآور تلاش شیخ «علی‌اکبر ناطق نوری» و «اکبر هاشمی رفسنجانی» و برخی دیگر از اصول‌گرایان در دولت اول محمود احمدی‌نژاد است برای پروژه‌ای که از آن به عنوان دولت «وحدت ملی» یاد می‌شد. ماجرایی که در آن برهه به دلیل همراه نشدن اصلاح‌طلبان، رنگی از واقعیت به خود نگرفت. هم‌اکنون اما شرایط متفاوتی بر سپهر سیاسی ایران حاکم است. این بار اصلاح‌طلبان شاید بر آن شوند که به چیزی شبیه دولت وحدت ملی فکر کنند. البته آنان از این راه فقط به سامان مجدد خود نمی‌اندیشند بلکه یک هدف مهم‌تر نیز در پیش دارند؛ برهم ریختن سامان اصول‌گرایان.

نیازی به کتمان نیست. امروز اصول‌گرایان در اوج قدرت، با برخی اختلاف‌نظرها (در عین حفظ و اعتقاد به اصول و گفتمان انقلاب اسلامی) مواجه‌اند. تصمیم‌سازان اصلاح‌طلبان به تعمیق این اختلاف‌نظرها می‌اندیشند و شاید به اینکه کاتالیزوری شوند برای این تعمیق. شاید باورشان این است که حمایت‌شان از یک کاندیدا به افتراق بخش‌هایی از اصول‌گرایان منجر شود. این البته تمام ماجرا نیست. آنان برآنند چنانچه نامزد مورد حمایت‌شان توفیق یافته و راهی پاستور شود، با نشاندن وزرایی از جنس اصلاح‌طلب بر کرسی‌های هیئت دولت که سهم‌شان از حمایت دوران انتخابات است، چنان کنند که قابل تصور است. اما آیا در هر دو صورت یعنی معرفی کاندیدای مستقل یا مشترک، این جریان، شانسی برای پیروزی دارد؟

فرضیه‌هایی برای شکست!

اصلاح‌طلبان اگر حتی بتوانند نسبت به معرفی کاندیدا اقدام کنند، آن قدر در میانشان چند دستگی وجود دارد تا به یک کاندیدای واحد نرسند. آن‌ها برآنند تا خود را طرف بازی نشان دهند، حال آن که این جریان در صورت حضور در رقابت، فقط جزیی از بازی خواهد بود نه طرف بازی. به دیگر سخن اینکه آنان نمی‌توانند به دلایل مختلف، انتخابات را تبدیل به رقابت دوقطبی کنند تا باز حال و هوای دوم خردادی دیگر بر سپهر سیاسی ایران حکم فرما شود؛ پس انتخاب میان این و آن یعنی یک اصلاح‌طلب و یک اصول‌گرا نخواهد بود و وقتی چنین شود، سبد این جریان آن قدر رأی نخواهد داشت که قدرت از دست رفته را بازیابند.

اما استفاده از یار قرضی می‌تواند رهایی بخش آنان از این بحران باشد؟ به نظر می‌رسد هیچ کاندیدایی که تابلوی اصول‌گرایی داشته باشد، حاضر نیست این صفت را یدک بکشد که اهالی فتنه یا لااقل کسانی که قرابتی دارند با اهالی فتنه، پشت سر او قرار گیرند. اصول‌گرایان ترجیح می‌دهند همچنان پرچم دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی را در دست داشته باشند و این خصیصه‌ی هر نامزد احتمالی اصول‌گرا خواهد بود. چراکه عقل و سیاست نیز چنین حکم می‌کند. اصول‌گرایان می‌دانند، اصلاح‌طلبان امروز، اصلاح‌طلبان پیش از انتخابات 88 نیستند.

اینجا اما یک نکته‌ی مهم، مغفول مانده است؛ نسبت اصلاح‌طلبان و جریان انحرافی در انتخابات چگونه خواهد بود؟ اصلاح‌طلبان به خوبی به زاویه‌ی «جریان انحرافی» با بخش‌های بزرگی از اصول‌گرایان واقف‌اند. رسانه‌های آنان این روزها مملو از مصاحبه‌هایشان با اعضای این جریان است. شفاف‌تر بگوییم؛ نسخه پیچان اصلاح‌طلب، «جریان انحرافی» را ذخیره‌ی شب انتخابات خود می‌دانند. شرح و بسط اینکه آنان چه خواهند کرد، فرصتی و مجالی دیگر می‌طلبد.(*)

*مصطفی صادقی؛ کارشناس مسایل سیاسی

 

 

 

هامون به نقل از برهان:


 

دوئل بی بی سی و خبرگزاری فارس /سند

«انتشار پی در پی اخبار نامتعارف و جنجالی از خبرگزاری 'فارس' که سرنوشتی جز تکذیب نمی‌یابند، این گمانه را ایجاد کرده که شاید این خبرها آگاهانه و عمدی منتشر می‌شوند و نه به دلیل سهو و اشتباه.»
//

بی بی سی فارسی BBC Persian سه شنبه 6تیر (June 26) گزارش داد: «انتشار پی در پی اخبار نامتعارف و جنجالی از "خبرگزاری فارس"که سرنوشتی جز تکذیب نمی‌یابند، این گمانه را ایجاد کرده که شاید این خبرها آگاهانه و عمدی منتشر می‌شوند و نه به دلیل سهو و اشتباه.»
شبکه دولتی انگلیس افزود: «دیروز (دوشنبه) خبرگزاری فارس، گفتگویی اختصاصی با محمد مرسی، رئیس جمهور منتخب مصر روی خروجی خود قرار داد که بلافاصله در سراسر جهان نقل شد و بازتاب گسترده ای پیدا کرد، اما در فاصله کوتاهی، سخنگوی آقای مرسی به دفتر بی بی سی در قاهره گفت: چنین گفتگویی اصلاً صورت نگرفته است.»


دلایل بی بی سی برای این ادعای خود چیست؟
بی بی سی اظهار داشت: «این "گفت و گو" حتی پیش از آنکه تکذیب شود، شک و تردید آفریده بود؛ نخست اینکه اساساً محمد مرسی در روزهای اخیر از هر مصاحبه ای، حتی با رسانه های معتبر و مهم داخل و خارج مصر پرهیز کرده بود و غیرطبیعی می‌نمود که او، آن گونه که خبرگزاری "فارس" اعلام کرده، درست چند ساعت پیش از آنکه نامش به عنوان رئیس جمهور اعلام شود و در شرایطی که حساس‌ترین و پر فشارترین ساعت‌ها را می‌گذراند، نخستین گفتگویی را که قرار بود پس از اعلام ریاست جمهوری‌اش منتشر شود نصیب رسانه ای کرده باشد که در مصر گمنام و ناآشناست. مهم‌تر از آن، محتوای "گفتگو" بود که با اظهارات و موضع‌گیری های اعلام شده و رسمی محمد مرسی در تعارض قرار داشت.»
بی بی سی با اشاره به مصاحبه سه شنبه گذشته، یاسر علی، سخنگوی محمد مرسی با خبرگزاری رویترز از قول وی بیان داشت: «نخستین کشوری که محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور از آن دیدار رسمی خواهد کرد، عربستان سعودی است اما در گفتگوی خبرگزاری فارس با محمد مرسی، این خبر تکذیب شده، یعنی در حقیقت آقای مرسی اعتبار سخنگوی خود را زیر سؤال برده، آن هم در حالی که یک هفته از انتشار سخنان سخنگویش می‌گذرد و کسی این سخنان را تکذیب نکرده بود.»
این ادعای بی بی سی در حالی مطرح می‌شود که خبرگزاری فارس، فیلم خبر مصاحبه فارس با محمد مرسی، رئیس جمهور منتخب مصر، (که از تلویزیون دولتی الحیات مصر پخش شده است) را به روی خبرگزاری خود گذاشت تا ادعای کذب بی بی سی را به اثبات رساند.
حال باید از بی بی سی پرسید اتهامی را که به خبرگزاری فارس نسبت داده‌اید متوجه این شبکه است، که بارها و بارها اقدام به انتشار اخبار کذب در مورد وقایع داخلی ایران و کشورهای منطقه نموده ، بگونه ای که دولت عراق نیز فعالیت این شبکه را در این کشور ممنوع اعلام کرد.

 

هامون به نقل از جام نیوز:


 

دشمنان با نقاب طرفداری از حقوق بشر ایران را متهم به نقض آن می‌کنند

رئیس قوه قضاییه گفت: دشمنان انقلاب با نقاب طرفداری از حقوق بشر وارد میدان می‌شوند در حالیکه خود بیشترین نقض حقوق بشر را انجام می‌دهند اما ایران را متهم به نقض حقوق بشر می‌کنند.
خبرگزاری فارس: دشمنان با نقاب طرفداری از حقوق بشر ایران را متهم به نقض آن می‌کنند

 

 

مقدس آیت‌الله آملی لاریجانی در مراسم دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه با مقام معظم رهبری اظهار داشت: در یک نگاه کلی می‌توان گفت با همکاری مسئولان قوه و قضات و کارمندان گام‌هایی در جهت ارتقا دستگاه قضایی برداشته شده اما این بدان معنا نیست که از کاستی‌ها غفلت داشته باشیم.

وی ادامه داد: مسئولیت‌ها و انتظارات از دستگاه قضایی بسیار سنگین و رسیدگی به این امور مستلزم زیر ساخت مناسب است که مهمترین آنها وجود منابع انسانی کارآمد مخصوصا قضات است که تحقق آن به آسانی میسر نمی‌شود.

وی با اشاره به دیدار سال قبل مسئولان قوه قضائیه با رهبر گرانقدر انقلاب و فرمایش ایشان مبنی بر اینکه دو عامل قدرت و اقتدار و اعتماد عمومی در موفقیت دستگاه قضایی نقش مهمی دارند گفت: با توجه به این دو عامل مهم طی سال گذشته اقداماتی انجام شد.

لاریجانی با بیان اینکه یکی از این اقدامات در زمینه توسعه و بازسازی منابع انسانی بود گفت: بسیاری از نیروهایی که در ابتدای انقلاب وارد قوه قضائیه شدند در حال بازنشستگی هستند که با افزایش شهرها و توسعه جمعیت متأسفانه این امور در سال‌های دور پیش‌بینی و برای آن سرمایه‌گذاری نشده است.

آملی لاریجانی با بیان اینکه بخش عمده‌ای از کاستی‌ها به عدم پیش‌بینی در گذشته برمی‌گردد گفت: در کشورهای پیشرفته اروپایی میانگین تناسب قضات و جمعیت در ازای هر 100 هزار نفر 19 قاضی است در حالیکه در ایران با احتساب 7 هزار و 500 قاضی در مقابل 75 میلیون نفر جمعیت حدود 10 نفر نسبت به یکصد هزار نفر است و این امر نشان دهنده بار سنگین روی دوش قضات است که کیفیت کار را با کاستی روبرو می‌کند.

وی ادامه داد: با اصلاح آیین‌نامه‌ها، اعطای تسهیلات و جذب قضات در سال 90 از میان 15 هزار داوطلب یک هزار و 331 نفر جذب دستگاه قضایی شدند. همچنین از میان کارآموزان 187 نفر فارغ‌التحصیل شده و 710 نفر نیز مشغول تحصیل هستند.

آملی لاریجانی گفت: با انجام فراخوان شهریور ماه امسال و طرح نخبه‌گزینی امیدواریم مشکل کمبود قاضی در دستگاه قضایی تا حد امکان برطرف شود.

رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه استفاده از فناوری نوین در دستگاه قضایی یک ضرورت است خاطرنشان کرد: با همت مرکز آمار قوه قضائیه استفاده از فناوری‌های نوین توسعه بسیار یافته است و بیش از 98 درصد تشکیلات دادگستری کشور به سیستم CMS متصل شده است و این سیستم امکان ارزشمندی برای تحصیل آمار مورد نیاز فراهم می‌کند و مسئولان نظارتی نیز می‌توانند بصورت آنلاین آرای صادره در محاکم را مورد ارزیابی قرار دهند.

وی ادامه داد: در این طرح که به صورت آزمایشی در تهران آغاز می‌شود بسیاری از مراجعات، تعیین وقت رسیدگی، پیگیری‌ها و ابلاغ‌ها از طریق اینترنت انجام می‌شود و امیدواریم با ساز و کارهای جدید در آینده نزدیک تسهیلات خوبی برای ارائه به مردم فراهم شود.

رئیس دستگاه قضایی گفت: حدود 20 خدمت قابل توجه دیگر در مرکز آمار قوه قضائیه برای ارائه به مردم عرضه می‌شود.

آملی لاریجانی با اشاره به اهمیت امر نظارت و تأثیرگذاری آن بر سلامت امر قضا اظهار داشت: در طول سه سال گذشته نظارت‌ها توسعه یافته است و با نوعی نگرش جدید دیوان عالی کشور وظیفه نظارت بر محاکم را از طریق نظارت مستمر باید محقق کند قضات در قالب هیئت‌های مختلف به استان‌ها می‌روند و به بررسی محاکم می‌پردازند هر چند با وجود محدودیت‌ها این نظارت‌ها از نظر کمی زیاد نبود.

آملی لاریجانی با اشاره به بازرسی‌های انجام شده توسط دادسرای انتظامی قضات از 11 استان کشور خاطرنشان کرد: 100 مورد نظارت نیز توسط رئیس قوه قضائیه انجام شده و با تشکیل شورای عالی نظارت شدت خواهد گرفت.

رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه یکی از ضرورت‌ها، ایجاد جایگاهی برای مطالعات راهبردی و پیگیری سیاست‌های مدون است گفت: برای انجام این کار اخیرا اقدام به تشکیل معاونت راهبردی شده است.

وی ادامه داد: تنظیم و تصویب اصول در قوه قضائیه وقتی به کمال می‌رسد که بر اساس برنامه جامع حرکت کند. با استفاده از اقدامات قبلی و توسعه آنها برنامه پنجم توسعه قوه قضائیه مراحل خود را به پایان رسانده و آماده اجراست که مهمترین برنامه‌ها پایه‌گذاری سیاست‌های ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب و اسناد بالا دستی است.

آملی لاریجانی یکی از مهمترین اقدامات انجام شده در سال 90 را برخورد قاطع با فساد در ابعاد مختلف ذکر کرد و گفت: در سال 90 شاهد محاکمه قاطع متهمان فساد اقتصادی، مبارزه با قاچاقچیان و همچنین سارقان مسلح بودیم و دستور اکید داده شده ضمن رسیدگی سریع به پرونده‌ها حکم محکومان در اسرع وقت و در برخی موارد در ملاء عام اجرا شود تا عبرتی برای سایرین باشد.

وی با بیان اینکه در انجام این وظایف تردید نخواهیم داشت ادامه داد: اکنون در جرایم خاص مانند قاچاق مواد مخدر، سرقت مسلحانه و شرارت با کاهش قابل توجهی روبرو هستیم به طوریکه ارتکاب جرایم خشن با کاهش قابل توجه 15 درصدی روبرو بود.

وی ادامه داد: نرخ رشد ورود به زندان از 20 درصد سال 89 به 3 درصد کاهش یافته و پرونده‌های جزایی سراسر کشور کاهشی بین 1.8 تا 10.8 داشته است.

رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه یکی از مشکلات عمده موضوع زندانیان است، گفت: فرصت برای تشریح این مشکلات نیست اما اصلاح امور مرتبط با آن را در سر لوحه اقدامات و برنامه‌ها قرار داده و توانستیم در حل آنها گام برداریم تا بخش عمده اشکالات اساسی را برطرف سازیم و با توسعه و بهینه‌سازی زندان‌ها فضای تربیتی و اصلاحی فراهم شود.

وی یکی دیگر از اقدامات دستگاه قضایی را پیشگیری از وقوع جرم از جمله جرایم انتخاباتی ذکر کرد و گفت: در سال 89 معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم شروع به کار کرد و در سال 90 با تشکیل کارگاه‌های علمی - کاربردی مدیریت و کنترل وقوع جرم در 7 منطقه کشور اقدامات مناسبی انجام شد همچنین با تشکیل کمیته پیشگیری از جرایم انتخاباتی شاهد موفقیت در ایجاد محیط امن و کاهش جرایم انتخاباتی بودیم.

آملی لاریجانی ادامه داد: مقوله حقوق بشر به لحاظ مختلف از مقولات بحث برانگیز است و دشمنان انقلاب با نقاب طرفداری از حقوق بشر وارد میدان می‌شوند در حالیکه خودشان بیشترین نقض حقوق بشر را انجام داده و با سرکوب مردم مسلمان در کشورهای مختلف آنها را از ابتدایی‌ترین حقوق خود باز می‌دارند و در مقابل ایران را متهم به نقض حقوق بشر می‌کنند.

وی افزود: ستاد حقوق بشر با تمام امکانات در عرصه مقابله با این هجمه‌ها حضور یافته و به دفاع از مواضع نظام پرداخته و همچنین با حضور در مجامع بین‌المللی نسبت به این توطئه‌ها پاسخ می‌دهند جمهوری اسلامی نشان داده در جهادی گسترده به هیچ وجه از مواضع حق خود کوتاه نمی‌آید.

 

هامون به نقل از خبرگزاری فارس:

 




تاریخ: چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 67
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 536
بازدید ماه : 536
بازدید کل : 64009
تعداد مطالب : 184
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1