نماينده مقام معظم رهبري در كردستان:
وحدت و همدلي مهم‌ترين ركن براي پيشبرد اهداف نظام است

خبرگزاري فارس: نماينده مقام معظم رهبري در استان كردستان با اشاره به دستاوردهاي مهم نظام مقدس جمهوري اسلامي در عرصه‌هاي مختلف، گفت: حفظ وحدت و همدلي در جامعه مهم‌ترين ركن براي پيشبرد اهداف نظام اسلامي ايران است.


 

به گزارش خبرگزاري فارس از سنندج، حجت‌الاسلام سيدمحمد حسيني‌شاهرودي در مراسم توديع نماينده سابق و معارفه خود در سنندج، اظهار داشت: كردستان با ويژگي‌هاي منحصر به فرد طبيعي، فرهنگي و سنتي از مناطق ويژه و غني كشور به شمار مي‌آيد و مردمان اين ديار نيز در طول تاريخ همواره بر ايراني بودن و مسلمان بودن خويش مستحكم و استوار مانده و به هيچ دشمني خارج از مرزهاي مادي و اعتقادي ايران اسلامي اجازه مداخله و توطئه‌افكني نداده‌اند.
حجت‌الاسلام حسيني‌شاهرودي افزود: رويكرد جمهوري اسلامي يك رويكرد خدمت به مردم و ملت است و در اين مسير نيز مسئولان و مديران نظام با نگاهي عدالت مدارانه به همه نقاط كشور مي‌نگرند و با جديت تمام در طول اين سه دهه از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي همواره به سوي كاهش محروميت‌ها و عقب‌ماندگي‌هاي نقاط مختلف كشور به ويژه استان كردستان گام برداشته‌اند.
وي خاطرنشان كرد: مردم مسلمان كردستان بيش از 5‌ هزار و 400 شهيد به نظام مقدس اسلامي تقديم كرده‌اند و در برهه‌هاي زماني مختلف نيز با پيروي از منويات رهبري در مقابل توطئه‌هاي دشمنان ايستادگي كرده‌اند.
نماينده مقام معظم رهبري در منطقه كردستان بر تقويت فعاليت‌هاي ديني و حمايت از طلاب و مراكز علوم ديني استان و تلاش در راستاي حفظ اتحاد و انسجام بين مذاهب مختلف اسلامي در اين خطه از ميهن اسلامي تأكيد كرد و از خدمات 30 ساله حجت‌الاسلام سيدموسي موسوي نماينده سابق مقام معظم رهبري در استان تقدير به عمل آورد.
حجت‌الاسلام شاهرودي همدلي و وحدت را از مهم‌ترين اركان براي پيشبرد اهداف نظام در كشور و استان كردستان دانست و از همه مسئولان و مديران استان خواست كه در اين مسير تمام توان خويش را به كار گيرند.
وي افزود: قوم كرد يك فرصت و افتخار براي همه ايرانيان بوده و محور همه اقوام در ايران اسلامي آيين و شريعت دين مبين اسلام است.
نماينده مقام معظم رهبري درمنطقه كردستان، اظهار داشت: همه مسئولان استان بايد با همدلي در راستاي اهداف والاي نظام در دهه پيشرفت و عدالت گام بردارند و در مسير آباداني و عزت اين خطه از ميهن اسلامي از هيچ تلاشي دريغ نكنند.
حجت‌الاسلام شاهرودي تصريح كرد: علماي شافعي مذهب كردستان در اوايل انقلاب پيشنهاد تشكيل مركز بزرگ اسلامي غرب كشور را به نماينده رهبري داده و امام خميني(ره) نيز با تشكيل اين مركز موافقت كردند و تاكنون اين مركز با فعاليت علماي مختلف شافعي مذهب غرب كشور خدمات شايان توجهي را به حوزه علمي و ديني استان تقديم كرده است.
وي عنوان كرد: در آينده نيز اين مركز با تقويت فعاليت‌هاي اين مركز سعي بر توانمندسازي هرچه بيشتر طلاب و روحانيون اين مركز و پاسخگويي به نيازهاي روز مسلمانان شافعي مذهب اين خطه از ميهن اسلامي و حتي تربيت روحانيوني براي ترويج آموزه‌هاي ديني در كشورهاي مختلف مي‌شود.
در پايان اين مراسم حجت‌الاسلام محمدي گلپايگاني رئيس دفتر مقام معظم رهبري به نمايندگي از معظم‌له حكم مسئوليت حجت‌الاسلام محمد حسيني‌ شاهرودي را به ايشان تقديم كردند و از مسئولان و مديران استان خواستند كه نهايت همكاري را با ايشان داشته باشند.
 

 
 
 

خبرگزاري فارس: تعدادي ن


ارسال توسط arman


 

پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد
پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد

 

اين جريان در حالیکه جریان ناهنجار فتنه ارتباط و الگو برداری خود را از دولت های غربی انکار می نماید،یکی از مشاوران سرکرده اصلی جریان فتنه در سخنانی به وضوح از نسخه برداری این جریان از روی دست دستگاه سلطنتی انگلیس پرده برداشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از یک سایت ضد انقلابی،اردشیر امیر ارجمند ،مشاور حقوقی میرحسین چندی قبل در برلین و در حضور برخی از همراهان جریان سبز به پرده از اهداف شوم این جریان ناهنجار سیاسی برداشت.

بنابر این گزارش،ارجمند در بخشی از سخنانش گفت:ما حضور دیگران را در کنار خود می پذیریم. الگوی حکومتی مورد نظر ما همانند انگلستان و نقش ملکه آن می باشد  . استقرار یک حکومت دینی آن هم از نوع ولایت فقیهی اشتباه بوده است و ما مخالفم آنیم.
ارجمند در جایی دیگر ضد بیان مخالفت خود با رهبری و ولایت فقیه گفت:با رهبری متمرکز مخالفیم.

ارجمند در حالی که خود را مسلمان خطاب می نمود، گفت:ما و موسوی دوست نداریم که دین در امور اجتماعی مردم جایی داشته باشد.
این عنصر مرموز جریان فتنه به طور تلویحی از تمرکز جدید جریان فتنه بر موضوع یارانه ها برای ضربه به نظام پرده برداشته و گفت:ما در این مورد و موارد دیگر کم کار نیستیم و به آن توجه داریم./ عط




 
 

مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها

 

آخرین خبرها از وضعیت دانشگاه‌ها در 16 آذر
مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها
دانشگاه‌های سراسر کشور شاهد برگزاری مراسم ویژه‌ای برای روز دانشجو هستند. در تمام این برنامه‌ها دانشجویان به مبارزه با آمریکا و ایادی آن تأکید می‌کنند.

 امروز سالگرد حادثه 16 آذر 1332 است که در آن تعدادی از دانشجویان در اعتراض به حضور عناصر آمریکایی در دانشگاه، مورد تعرض قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف با گرامیداشت  این روز برنامه‌های گوناگونی برگزار کرده و به بیان نظرات و ایده‌های خود پرداختند. وجه مشترک تمامی این برنامه‌ها - که امسال در آستانه‌ی ماه محرم و مقارن با شهادت استاد شهریاری رنگ و بوی دیگری یافته بود  ضمن محکومیت این حرکت سازمان یافته بر  مبارزه روزافزون  خود با استکبار جهانی  تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار جهان از دانشگاه تهران، هم اکنون  صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دانشگاه مشغول سخنرانی می‌باشند. این برنامه که با شرکت حدود 2000 نفر از دانشجویان همچنان در حال برگزاری است، همراه باعزاداری سید و سالار شهیدان (علیه السلام) ادامه خواهد یافت.

 گزارش‌های رسیده خبرنگار ما حاکی از آن است که در دانشگاه‌های شهید بهشتی، امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیر، علامه طباطبایی و شریف عده ا‌ی قلیل وانگشت شمار  از دانشجونماها قصد تجمع و بر هم زدن فضای آرام دانشگاه را داشته‌اند که با حضور هوشیارانه و به موقع قاطبه‌ی دانشجویان موفق به انجام کاری نگشتند.

گزارش‌های رسیده به جهان نشان می‌دهد که دانشگاه‌های فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان و سهند تبریز نیز شاهد فضایی آرام بوده ودر دانشگاه فردوسی مشهد دسته ها‌ی عزاداری دانشجویان به راه افتاده و همچنین در دانشگاه صنعتی اصفهان نیز راهپیمان با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» این روز به یادماندنی  را گرامی داشتند .


 

بیانیه هایی در نهایت نا امیدی
این روز ها فریادهایی در جامعه به گوش می رسد. فریاد هایی از سر نا امیدی برای زنده ماندن .فریاد های فتنه گران که در حال مرگ سیاسی از صحنه جامعه هستند. هر روز رنگی عوض می کنند، بیانیه می دهند ، به دیدار هم می روند و خبرش را به سرعت در سایتهای ضد انقلاب پخش می کنند که بگویند ما هستیم . اما دیگر نیستند. دیگر حرف ها ، سخنان ،بیانیه ها و حتی تصویر آنها کم کم از ذهن مردم ما پاک می شود. دیگر کسی نیست تا با دروغ های آنها خام شود . خودشان هم می دانند ، اما برای کسی که مردم از او روی برگردانده اند چاره چیست ؟ باز هم باید بیانیه بدهد و خود را مطرح کند تا شاید مردم لحظه ای به او فکر کنند . تعداد این بیانیه های بی اثر آنقدر زیاد شده که حتی سایت های حامی فتنه نیز آن را به سخره گرفتند . در آستانه روز دانشجو باز هم موسوی و کروبی  بیانیه می دهند. خود را به خواب زده اند تا خشم و کینه مردم را نسبت به خود نبینند. از ترس دستگیر شدن و محاکمه می خواهند فضای جامعه را تحت تاثیر قرار دهند و ادعا کنند که هنوز بین مردم طرفدار دارند . در 13 آبان هم خیلی دوست داشتند مردم را به خیابان ها بکشانند ، اما خود فهمیدند که با استقبالی مواجه نخواهند شد ، پس در خانه ها نشستند و به جوانان ایران توصیه کردند مسالمت آمیز اعتراض کنند. اما 16 آذر متفاوت است . آنها می خواهند تجمعات دانشجویی به مناسبت روز دانشجو را که هر ساله برگزار می شود به نام خود بزنند. تبلیغی ابلهانه همانند مجریان احمق شبکه های لس آنجلسی که می گفتند برای اعتراض در خیابان بوق بزنید و بعد می آمد و می گفت دیروز بسیاری از مردم در خیابانها بوق زدند! پس مخالف حکومتند! این مزدوران هم حتما می خواهند بگویند دانشجویان به خاطر ما به دانشگاه می روند. این ترفندها آنقدر رسوا و بی اثر است که حتی خودشان را هم فریب نمی دهد و چون طرفداری ندارند به ، هواداران خیالی خود می گویند در سکوت اعتراض کنید و از خشونت بپرهیزید، چون می دانند 16 آذر هم کسی برای حمایت از آنها نمی آید.

 



 

رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی
رضا گلپور: لعنت خداوند بر ملاحده ی فراماسونر بیش باد
رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی در لجنات تفتین و تسلیم (لُژهای فراماسونری)




 

برآورد میشود این جماعت پیچیده در حال حاضر حدود سه میلیون نفر عضو در سراسر جهان دارند.

* این افراد فعّالیّت های منظّمی با محوریّت حدود پانزده هزار مرکز(لجنه یا لژ) آشکار و پنهان را به شکل هدایت شده از سوی استادان اعظم که دارای درجه ی 33 بوده با هدف کنترل حاکمیت واحد الحادی و شیطانی خود بر جهان انجام میدهند.

*در اولین مراسم پذیرش عضو جدید (اعطای درجه ی اول از 33) که با بستن چشم و عریان نمودن وی آغاز میشود ؛ با سوگندی که او به کتاب مقدّس یهود و پرگاروگونیای بنّا های هیکل(معبد) سلیمان با این مضمون میخورد پایان می یابد: اگر اسراری را که در این اتاق تجربه کرده و از دیگر ماسونها فهمیده یا خواهد فهمید افشا کند خود را مستحقّ کشته شدن به دردناک ترین شکل ممکن میداند.

*ماسونها مقدّس شمردن فردی بنام "هایرام آبیف" یا پسر زن بیوه را که بنّای معبد مقدّس سلیمان معرفی میکنند محور آداب و عادات الحادی خود قرار داده اند.

*در معرّفی آبیف میگویند که دانای کلمه و نام بزرگ سرّی بنای هیکل بوده اما وقتی 3 کارآموز او که لیاقت دانستن آن را نداشتند از او نام را خواستند چشیدن مرگ دردناک را به افشای نام مقدّس ترجیح داد .

* ماسون ها واحد محوری بنا سازی خود را 414/1 معرفی می کنند.

* قدیمی ترین صورتجلسات بدست آمده از لجنه ها مربوط به لژ اسکاتلند در سال 1599 میلادی است.

*در اسناد منتشره ی مربوط به سال 1717 می توان حضور 4 لُژ مختلف در شهر لندن را یافت .

* با نگاهی به فراماسونهای تاریخ معاصر جهان و مرور بر اعمال شبکه ایشان بویژه در راستای قبضه نمودن قدرت شیطانی و شریعت شکنانه شان ضرورت تمرکز بر افشای پلیدیهای این مجموعه اظهر من الشمس است.

*مرحوم دکتر مُکری پیرامون فراماسون های ایرانی و شرقی اعتقاد داشت: دکّان تفتین و تسلیم هر نامی که در آمریکا و اروپا داشته باشد مربوط به آنهاست و اصلاً به سود آنهاست ولی ایرانیان و سایر شرقیان که در این محافل عضو می شوند جز منافع آنی چیزی نصیب آنها نمی شود....

دو :
چرا مرحوم دکتر محمّد مُکری زُهره کاظمی(با نام مستعار زهرا رهنورد) و شوهرش میرحسین موسوی ( با نام مستعار حسین رهجو) را فراماسون (عضو لُژ قسطنطنیه ) میدانست؟
 

زندگینامه ی مختصر استاد گرانقدر دکتر محمّد مُکری :


متولد 1305 در کرمانشاه و متوفّی تیرماه 1386در پاریس میباشند.
نویسنده ،شاعر ،مورّخ ،محقق و زبان شناس معاصر ایرانی. استاد دانشگاه سوربُن پاریس .
دکتر محمد مکری در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ جایزه و نشان علمی از فرهنگستان آثار ملی فرانسه به پاس سالها خدمات علمی شد.
اومؤلّف بیش از صد جلد کتاب و پژوهش علمی و بیش از صدها عنوان مقاله بوده و متخصص عالیقدر زبانهاي باستان و لهجه‌های قدیم و فعلی ایرانی ، مورّخ و مردم شناس عضو بسياری از مجامع علمی اروپایی نیز به شمار می رفت...
 

سه :
مروری بر مکتوبات دکتر مُکری

{نقل از کتاب دیوان استاد محمد مکری (نشر زیگفرید – اوری – پاریس 1370):}
...آیا من جز دفاع از ستمدیدگان گناهی داشتم که قریب نیم قرن برای خفه کردن صدای حق و کسی که در حفظ این مآثر می کوشد تقی زاده ها و حکمت ها و پادوهای "محفل" آنها با توطئه و نیرنگ و شایعه سازی و دروغپردازی برای آنکه مشتش باز نشود آنهمه خباثت ها مرتکب شوند و چراغ دانش و معرفت را در ایران خاموش سازند.این پادوهای بوجار لنجان که به زنان مطرب و رامشگران دوره گرد و سوزمانیها و قره چیهای قدیم بیشتر شباهت دارند تا به انسانها،در همه ی انقلابات و برگشتگی های سیاسی و اجتماعی جامه عوض کرده و با بلوف خود را در پچ پچ های بیخ گوشی و در محافل در بسته آفریننده ی انقلابها و رهبریها و آورنده و برنده ی دولتها و قدرتها معرفی می کنند و علیه هر فرد دانش دوست بی زور بی ثروت که زور او ایمان او و ثروت او دانشدوستی و طلبگی او و عقل و احساس او در شناختن و کشف نیرنگ های آنانست توطئه وآشوب برپا کنند و نگذارند تکلیف این مملکت روشن شود و همیشه با وقاحت و بیشرمی خود را در همه ی احوال ناظر و حاضر وطلبکار بدانند و به ریش مردم و مسئولان بخندند و به داخل و خارج دروغ بگویند وحتی دانشمندان خارجی و دوستداران ایران را سر گردان و حیران سازند ...
 
دیر یا زود نسل جوان و زیرک به کُنه دلّال بازیها و بداندیشی ها و بی مایگی های آنها پی خواهد بُرد و آنها را بیشتر خواهند شناسانید،چنانکه مرحوم اسماعیل رائین هم این کار را کرد و اگر چه عملش کامل نبود و ناتمام ماند معذلک مفید بود و از همان آغاز کار او را تشویق کردم و موادّی در اختیارش گذاشتم . ولی او جاهای دیگر مدارک و اسناد گرانبهای بسیاری یافت که همه سودمند واقع شدند.

مرحوم اسماعیل رائین باز هم به جاهای حسّاستر جرأت نکرد نزدیک شود و یا آگاهی نیافت و هیچ گاه حتّی یکی از گزارشهای جلسات آنها را (جز صورت حضور و غیاب اعضاء محافل آنها)منتشر نکرد و از متدها و روشهای آنها بحث ممتّعی بعمل نیاورد. تا کنون کوشش من در بوجود آمدن راهی بوده است که خوشبختانه بدان توفیق یافته ام و ادامه ی توطئه ها و خباثت های مجریان تسلیم (چه قبل و چه بعد از انقلاب ) زاده ی همین موفّقیّت ها و کوشش های پیگیر و ناگسسته ی سالهای 1320 تا کنون(1370) است که دشمنان فرهنگ ایران واپسین نفس قبل از مرگ خود را می کشند...
 
اگر هم از نشر نوشته هایی که برای مردم وطن خودم نوشته ام جلوگیری کنند بالأخره روزی فرصتی پیدا خواهد شد یا در زمان حیاتم و یا پس از مرگم کلّ این آثار ناقابل ترجمه شود و انتشار یابد و بدانند که من...در جهت یابی مطالعات علمی خدمات ناچیز ولی پیگیرانه ای انجام داده ام وآن دُرها را در پای خوکان نریخته ام و در بازی های آنها داخل نشده ام و در جشن های شاهنشاهی و کنگره های تبلیغاتی سلطنتی در تمام عمرم شرکتی نکرده ام . در سراسر آثار و تحقیقات خود چنانکه بعضی از دانشمندان نوشته اند هرگز کوچک ترین ارجاع و مراجعه ای بآثار نویسندگان و مؤلّفان و قلم فروشان وابسته به مکتب سرّی نکرده ام و این عمل هم کار ساده ای نبوده است. معذلک مطلبی هم از آنها بنام خودم نقل نکرده ام...

بمناسبت فشارهای همه جانبه که ادامه ی کارهای علمی را بر من دشوار کرده بود به تبعید اجباری خود تن در دادم و ایران را ترک کرده و در تاریخ 25 ابانماه 1333 وارد پاریس شدم . جز اینهم در این سالها چاره ای نبود. طرفداران شاه و تقی زاده و عمله و اَکَره ی او که معروف به پادوهای تقی زاده اند از خدا می خواستند که از شرّ من راحت شوند و خودشان در مجامع علمی گُل کنند که نکردند و شاید هم "محافل" آنها تصور میکرد که به اروپا رفته و عالم علم را رها کرده و پس از چندی از "جنس" آنها شده و بر جهت گیریهای جاهلانه و ویرانگرانه ی فرهنگی آنها مهر موافقت و تأیید خواهم زد.... پس از طی مدارج علمی و دانشگاهی قریب 24 سال در پاریس استاد تحقیقات علمی در مرکز تتبّعات وزارت علوم و فرهنگ و دانشگاه پاریس بودم و کارهای علمی تحقیقاتی متعددی انجام دادم ...
 
در سال 1965 از طرف فرهنگستان آثار ملی و ادب فرانسه بمناسبت تحقیقات و مجموعه ی اثارم به دریافت نشان و جایزه ای که در هر چند سال به یک نفر از محققین که آثار برجسته ای درباره ی فرهنگ شرق و یا علوم انسانی نوشته اند اختصاص میدهند مفتخر گردیده ام و مرکز تتبّعات علمی وزارت فرهنگ و علوم فرانسه آثار متعدد اینجانب را انتشار داده است .

معذلک در ایران مقاطعه کاران فرهنگی که انتشارات را در اختیار داشته اند و راههای علم و پیشرفت را با برنامه های مخرُّب املاء شده از جاهای دیگر مسدود کرده و در انحصار خود گرفته بودند نه تنها ازین موفّقیّت های علمی که نصیب هموطنشان شده است خوشحال نشده اند بلکه بر آنها رشک برده و با توطئه سکوت و جلوگیری از انتشار اخبار آنها دق دل خود را خالی کرده اند.... یا این همه آثار شناخته شده در کلِّ دانشگاهها و مراکز علمی جهان را نادیده بگیرد در صورتی که در تمام این سالیان اگر بادی از زیر قبای یکی از هم محفلی ها ی او خارج شده است آنرا بقول خود فیش کرده و صدها بار آنرا در فهرستهای انحصاری بمعرض نمایش قرار داده است. باید روزی این گروه و آسیبی که از زمان میرزا ملکم خان و حتی قبل از آن یعنی از زمان میرزا صالح شیرازی بر فرهنگ اصیل کشور ما که می توانست راه خود را در شکوفایی جهان گستر بیابد وارد آورده اند شناخته شود و هیچوقت هم دیر نشده است زیرا جهان ابدی است و سرچشمه های زبان و فرهنگ ما خشک نشدنی است. چه بسا اگر این گروه موذی زیانبار از گردونه بکلی خارج شوند و فرهنگ ما از زیر بار تعهدات تحمیلی قد راست کند جوانان فردا نوابغ آینده ی ایران و حتّی جهان شوند و برای پیروزی و سعادت وطن خود منشأ خیر و برکت شوند.

...تمام سالهای زندگی ام در عین درخشانی آمیخته با غم و حماسه بوده است و جز رنج و فداکاری پشتکار و دقّت در کارهای علمی و سیاسی و ارادت به نیکان و مردان شرافتمند و دانشمند عملی انجام نداده ام. به کسی و به شاهی تملقی نگفته ام. روابط مخفیانه با هیچ دستگاهی نداشته ام.

کتاب هایم را تا کنون هیچ مؤسّسه و بنیاد سلطنتی و دولتی و سازمان های جشن های شاهنشاهی چاپ نکرده است . جنایتی مرتکب نشده ام و پیشینه ی سوئی نداشته ام که آنها را پنهان کنم...

پس چه بگویم در باره ی ایرج افشار یزدی پادو تقی زاده سردمدار همه ی تفتین ها و پاد این پادو یعنی باستانی پاریزی. (در آن زمان که هنوز در تهران بودم یعنی تا سال 1333 هنوز این آقای مبلغ اصلاحات ارضی و سپاه دانش و کارمند مجله ی خواندنیهای امیرانی از زیر بوته ها سر بدر نیاورده بود که با او دشمنی و کینه داشته باشم. او فعلاً به ندای فطرت و "جنسیّت" خود به "هم محفلیها" و "همجنسان" خود کمک می کند با آنکه هنوز در "صف نِعال" کسانی است که دل و جان آنان بسمت معبود دیگری غیر از ایران است.در پایان عمر هم قادر نیست تغییر جهت دهد و از دنیای دربسته و خیالی خود قدمی فراتر نهد.)

یا چه بگویم درباره ی آن بهایی زاده ی مازندرانی آقای ع.ن که بمناسبت احترام زایدالوصفم به مرحوم استاد علّامه عباس اقبال که از نوادر زمان ما بودند قلمم از نوشتن باز می ماندئ(سخن در پرده گفتم با حریفان) که او هم دم در آورده است و به این دسته ی مبتذل نگار قائم به غیر پیوسته است و مقدمه نویسی هم می کند و با القاء سفسطه ها، نوشته های حقیر و دیگران را هم به ربودن میدهد تا محملی برای خود بتراشد....

شاید گوشه گیری و سکوت مفرط هم درست نباشد و روزی ناگزیر شوم که برای خدمت به ابناء وطنم بسیاری از نگفتنی ها را که سالها در مخزن دل نگاهداشته ام گفتنی سازم و نهفته های گروه ها و افرادی را که با هم "همسویی سازمانی مخفی کارانه" دارند آشکار سازم ، زیرا به نظر می رسد که بیشرمی بیشرمان حدّ یقفی ندارد و توبه ی آنها چون توبه ی گرگست...

سالهای بین 1320 تا 1333 جز نویسنده ی این سطور اشخاص نادری از کار محافل سرّی اطّلاع و جرأت کلام درباره ی انحرافات آنها داشتند و حتّی بعلّت "مصلحت اندیشی" دوستان جبهه ی ملّی سابق ما که افرادی از این دسته در میان آنها بُر خورده بودند فرصتی پیش نمی آمد که این موضوعات روشن شود.

من از 1319 که با مرحوم علی اکبر دهخدا برای نوشتن لغت نامه همکاری می کردم بمناسبت اشخاصی که آنجا رفت و آمد می کردند ومطالبی که مرحوم ملک الشعراء بهار درباره ی این دسته به من اظهار کرده بود در صدد مطالعه ی بیشتری برای درک اوضاع سیاسی برآمدم. وی آنها را چهره سازان استعمار لقب داده بود. مقالاتی هم در آن روزها نوشتم. همیشه در توطئه ها و دخالتهای دولتین متحابّه (!) روس و انگلیس در ایران مطلب کلاسیک آن بوده است که بتوانند از مقامات دون رتبه ی فروماییه ی سطح پایین و مقامات بالارتبه ی تازه بر سر کار آمده یا تازه به دوران رسیده چگونه بهره برداری کنند و این مطلب خود می تواند در ایران سررشته های بسیاری را بدست بدهد به خصوص در میان اداراتی که به امور کارمندان ارتباط دارند و در آنجا بی سر و صدا یک باند ثابت بعنوان پایگاه همیشه مورد نظر بوده است و این امر از زمان فتحعلیشاه قاجار آغاز گشته است و هیچگاه تعطیل نخواهد شد . هر زمان فردی به این کشور خدمتی کرده و یا استعداد خدمتی را داشته است بتوسّط همین عمّال و چند مأمور آگاهی و خبرچینی ذهنها را مشوّب ساخته با ایجاد راههای کج و برای مقاصد حال و آینده ی خود که تنها برنامه ی آن در محافل آنها مورد بررسی و شور قرار گرفته و از جاهای دیگر بر حسب اهمّیّت موضوع بآنها القاء و املاء شده است شروع به ادبیات سازی می کنند تا ذهنها را آماده سازند. با همین عدّه های معدود تا کنون کار چندین قشون خارجی را انجام داده اند....

این گروه مکتب سرّی همه ی استعدادها را کور می کنند و با خلق آدمکها و ادبیات چی ها و نیز عالِمِ قلّابی تراشیها بتدریج علماء واقعی را طرد و از گردونه بیرون می رانند و با اشغال پایگاههای علمی از رشد وفرهنگ و علوم در ایران جلوگیری می کنند... همه را پایین می کشند تا خود عقب مانده شان در بالا قرار گیرند. جلوی دویدن دیگران را می گیرند در حالی که خود هم قادر به دویدن و حتی راه رفتن صحیح نیستند.
 
در زمان ما سر دسته ی این گروه سید حسن تقی زاده بود. وی یکی از ایرانیان خودفروخته یی بود که از همان صدر مشروطیّت دری به عقب باز کرده و آزادیخواهان را به دام می افکند و خود در همه ی دسته ها و احزاب جای پای خود را برای توطئه باز می کرد. راهِ او راه میرزا ملکم خان ارمنی(ناظم الدّوله و "عقل کلّ" )؛ کلنل روسی میرزا فتحعلی آخوندُف (مبلّغ جدایی آذربایجان از ایران و مانند ملکم و تقی زاده طرفدار تغییر خطّ فارسی به لاتین یا هر خطّ دیگر جهت قطع رابطه ی ایرانیان و مسلمانان با هم و با گذشته ی درخشان خود و محو کلّیّه ی آثار علمی و فرهنگی سیزده قرن تاریخ زنده ی بعد از اسلام و به فراموشی سپردن هه ی آنها ) برادران آقایوفها(آقازاده های خوی عمّال دم پایی روس و انگلیس در آذربایجان و ایران) فروغی و جُز آنها بود.{او (تقی زاده) در آخر عمر چون بدنام شده و مردم دست او را خوانده بودند ،اضطراراً و ظاهراًنظرش را درباره ی تغییر خط عوض کرد ولی به بعضی از پادو های بابی و ازلی و اعضاء محفلش گفت که نظر قبلی او را ادامه دهند. پادوهایش با انعقاد جشن های شاهنشاهی و تغییر تاریخ سال شماری اسلامی و صرف بودجه های هنگفت در داخل و خارج جهت نوشتن صدها کتاب در تأیید سلطنت و نظام موریانه خورده ی آن مدّتی خرگاه سلطنتی را با طنابهای پوسیده نگاه داشتند که در پایان بر سر آنان یکباره فرو ریخت.}
 
خیانتهایی که او(تقی زاده) در به باد دادن معادن و ذخایر زیرزمینی (از قبیل تجدید قرارداد اسارت آور نفت در سال 1933(1313 ه.ش) که بعدها در مجلس شورا به "آلت فعلی" خود اقرار کرد) در مقایسه با آسیب های فراوان دیگر او در جهت اسارت فرهنگی و انحطاط و انحراف تمدّن و معارف حقیقی و سوق دادن افکار به جهت معیّنی که مورد نظر او و منطبق با نقشه های شیطنت آمیز او و مکتب سرّی اوست ، اندکیست از بسیار و قطره ایست از بحار و ذرّه ایست از خروار...او بنیانگزار فوجی از دشمنان فرهنگ ایران و اسلام است که کار عمده ی آنان مانند اسلاف ویرانگر خود همسویی با برنامه های برنامه ریزان و طرّاحان مکاتب سرّی ضدّ فرهنگی و کشتن استعدادها در نطفه ها و توطئه علیه کسانی است که از آخور سیاسی آنها تغذیه نشده اند و نیز از مأموریتهای آنها زشت کردن زیبایان و زیبا کردن و وسمه کشیدن به ابروی سیاهکاران "هم محفلی" خود است که دست آنها را برای اجراء هر جنایتی باز گذارند. و همچنین سوق دادن مخلوقات خود و بیخبران به جلافت و بی بندوباری و ربودن آثار دیگران و آنها را در قالبهای خود ریختن و کج کردن راههای مستقیم و راستین نیز از امور تخصصی آنهاست...

پدر یکی از پادوهای تقی زاده دکتر(!)محمود افشار یزدی است و او همان کسی است که با الهام از اهریمن جاده صاف کن رضاخان و از دوستان و مأموران اردشیر جی پدر شاپور ریپورترجی در دستگاه او در هند بود.
 
در زمان طرح تحمیل رضاخان بر مردم ایران وی در مجلّات آن روزی (کاوه) می نوشت:
ایرانیان که فرّ کیان آرزو کنند
باید نخست کاوه ی خود جستجو کنند

...او هم مانند پسرش ایرج در وابستگیهای عملی و لفظی گستاخ بود بقول مولانا : ما در این انبار گندم می کنیم
گندم جمع آمده گُم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبارما حفره زدست
از فَنَش انبار ما ویران شدست
اوّل ای جان دفع شرّ موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن

پسر محترم او در تمام دوران شاه و پادوی برای جشنهای شاهنشاهی و" تقی زاده نویسی" و خط دادن به ساواک و جعل اسناد بکمک ساواک و بهمراهی دو تن از "هم محفلی" های خود علیه بسیاری از دبیران و استادان و مردان وطنخواه خودداری نکرد...
پس از انقلاب هم چون نمی توانست با آن سوابق به روحانیون نزدیک شود برای آنکه بهانه ای بیابد و سوابق شاه پرستی و ماسونی و ساواکی و پادوی خود را کمرنگ کند و با دوستان ما نزدیک شود یک شبه طرفدار مصدق هم شد...او ... با کمک عناصرهم محفل خود موجی از مغالطه و سفسطه و خیانت و سرقت ادبی و خرابکاری را در امور انتشاراتی در سالیانی که برای دیگران پرونده سازی میکرده است تا خود یکّه تاز میدان شود براه انداخته است...

اینست نمونه ی پرورش یافتگان محافل سرّی که در همه ی انقلابات و دگرگشتگیها با تعویض لباس و گریم و چهره آرایی جدید و زیرابرو برداشتن و چون آن بت عیّار هر لحظه بشکل و برنگی درآمدن وارد صحنه ها می شوند..

روزی مرحوم اللهیار صالح بطور شوخی به من گفت" مرحوم مصدق خیال کرده بود که قنسولگری های انگلیس را در ایران تعطیل کرده است {در حالیکه}منابع و تفتین کنندگان آنها همین ایرج افشار ها و ... بوده اند"... مطالبی دیگر هم در این باره گفت که فعلاً نیازی بگفتن آنها نیست.

بد بختانه اجل آن کوه وقار و مقاومت و مرد پُر درایت را مهلت نداد و با آنکه در آغاز انقلاب بنا بخواست وزیر امور خارجه و موافقت آیت الله العظمی خمینی از او تقاضا کردم که سفارت کبرای ایران را در واشنگتن بپذیرد وی در عین تأیید انقلاب و این نهضت مردمی کبر سن را دلیل آورد و نپذیرفت ولی قول داد همراهی کند.... برعکس من هیچگونه آشنایی با علی پاشای صالح برادر او که دوستان دیگری غیر از ما داشت نداشتم و حتی یکبار هم او را ملاقات نکردم...

دکتر قاسم غنی – کارگزار شاه هم مانند سایر اهل محفل معبود پادوهای تقی زاده است .او هم بهمان وضع محمود افشاریزدی دچار شد.... نوشته ی او در باره ی حافظ {امّا} محققانه است...

بطور خلاصه باید گفت که از زمان میرزا صالح شیرازی و میرزا ملکم خان الی یومنا هذا که خوشبختانه دوران رقّاصی پادوهای تقی زاده بپایان رسیده است همیشه به مردم دروغ گفته اند. یک اقلّیّت از خود راضی و سبکسر با پیوند به سر نخهای برون مرزی مجال رشد فکری و فرهنگی را به دیگران نداده اند و خود نیز به جایی نرسیده اند... ما مجال نیافتیم که خود را جمع و جور کنیم و کوششهای علمی چند قرن گذشته ی خود را رها نکنیم. اگر هنوز هم چیزی مانده است از تصدّق سرِ فرهنگ اسلامیِ ماست که هر چند بر آن کلنگ و تیشه زنند استحکامات آن فرو نخواهد ریخت و بکلّی ویران نمی شود.

برنامه های دراز مدّت موریانه وار آرام آرام و غیر مرئی "محافل سرّی" بکار خود ادامه میدهند ولی آنطور نیست که هر چه بخواهند همانطور شود.

خوشبختانه هنوز مردمی و جوانانی و عقلائی در گوشه و کنار وجود دارند که از منبع این بیحاصلیهای فرهنگی و وابستگیهای طولانی اطّلاع داشته باشند و دُم خروسها را که از جیب این پادوهای سرگردان و امانده و به انتهای خط رسیده که همه مهره های سوخته ی استعمارند بیرون آمده است مشاهده کنند و در دام تلبیسها نیفتند.دیر یا زود یک خانه تکانی فکری و فرهنگی به دویست سال نیرنگ و معرکه گیری های شبه تنویری و روشنفکری معلولان مغزی پایان خواهد داد...
هنوز صبح امید و بهار صحراهاست
هنوز غرق گل و سبزه کوهسارانست
هنوز زندگی و آرزو و کوشائیست
هنوز مشعل فرزانگی فروزانست

همینکه آیت الله العظمی خمینی از تبعید ترکیه به نجف اشرف آمد به دیدنش رفتم و پس از چندین بار ملاقات بسیار امید وار شدم که دنباله ی رهاجوئیها از سر گرفته خواهد شد و این چراغ فروزان افروخته خواهد ماند.در هنگام اقامت ایشان هم در پاریس نظر به ارادت من و محبت معظّم له کارهای دانشگاهی را موقّتاً تعطیل کرده و تمام وقت ... در نوفل لوشاتو آنچه در استطاعت ... برای بثمر رسیدن انقلاب انجام.. که تفصیل انرا در جزوه ی خاطرات نوفل لوشاتو نوشته ام. بنی صدر بندرت روزها در آنجا آفتابی می شد و بعضی شب ها دیر وقت خدمت امام می رسید بطوریکه دوستان دیگر ما هیچوقت در روز او را نمی دیدند و رابطه هم زیاد نبود. پس از بیست و چهار سال مهاجرت و تبعید اجباری با همکاری قطب زاده (که مرحوم مهدی عراقی را هم برای ترتیب امور مالی آن با خود بردیم ) به کمک دو تن از وکلای فرانسوی پس از مأیوس شدن از موافقت هواپیمای سوئیس اِر که قبلاً شخصاً اقدام کرده بودم بالأخره هواپیمایی را از اِرفرانس اجاره کردیم و در تاریخ 12 بهمن ماه 1357 با "پرواز انقلاب" با قریب بیست تن از دوستان و یاران آیت الله و عدّه ی زیادی از خبرنگاران و روزنامه نویسان خارجی به تهران آمدیم.
در درون هواپیما هنگامی که از فراز کشورهای اروپایی پرواز میکردیم به قسمت جایگاه خبرنگاران که چند نفر آنان را ترس برداشته بود و تصوّر میکردند که ممکن است هواپیما را در هوا بزنند به دستور امام رفته و آنها را تقویت روحی کردم. فردای آنروز فیگارو و بعضی دیگر از جراید غربی مطالب مرا در جراید خود منتشر کرده بودند.
یکی از خبرنگاران از آیت الله سؤال کرده بود که در حال که به تهران مراجعت می کنید "چه احساسی دارید؟" آیت الله العظمی که بروحیّه ی ایشان آشنایی داشتم که نه در شادیها و پیروزیها و نه در غمها و شکستها خود را نمی باخت در پاسخ گفت "هیچ" . یعنی من خود را گم نکرده ام و اظهار شادمانی هم برای پیروزی خود نمی کنم و از خطرات احتمالی فرود آمدن هواپیما در تهران هم بیمی ندارم. این بود خلاصه ی پس و پیش و مفهوم سخن ایشان... ولی بعدها عدّه ای اشتباهاً این کلمه را که در حکم یک جمله بود بنوع دیگر تعبیر کردند که با حقیقت وفق نمی داد. بنظر آنها گویا مقصود این بوده است که من اهمّیّتی به ایران و مردم نمیدهم ؛ در صورتیکه این تعبیر و تفسیر غریب و مغرضانه خطای صرف و اشتباه محض است و هیچ عاقلی نمی تواند تصوّر کند که پس از آن همه خون جگر خوردنها و فعّالیّت ها کسی چنین مطلبی را ادا کند . من حتّی اگر در حقّانیّت و اصالت مردمی آن انقلاب تردید داشتم و نیز این کلمه را از زبان شخص دیگری شنیده بودم که برای مقاصد دیگر به ایران می رفت باز هم باور نمی کردم که آن شخص علناً خود را نفی کند و بگوید که هیچ احساسی برای وطنم یا امتم ندارم.گویا در آن موقع و بعدها این مطلب از طرف رسانه های گروهی توجیه نشد و بمناسبت کثرت مطالب و موضوعات دیگر درباره ی آن سکوت شد . ..

چون در میان آنانکه در معیّت آیت الله العظمی با هواپیما به ایران مراجعت می کردند از لحاظ طول سالهای مهاجرت و تبعید من قدیم تر و مقدم تر بودم ... و هواپیما را من اجاره کرده بودم شخص امام و دیگران به من محبت فراوان داشتند. آیت الله روزی در نجف به من اظهار کرده بودند که خیال نمی کردم هنوز کسی باقی مانده باشد که زبان فارسی را به درستی و خوبی شما بنویسد. بعد گفتند که کتابهای شما را به کتابخانه نجف و کربلا ...دادم... آقای شهاب اشراقی ... با آنکه اهل مجامله و زبان بازی نبود در نوفل لوشاتو به اغلب دوستان گفته بود که فلانی استاد و شخصیّت علمی جهانی و دانشگاهی ماست. بخصوص آنکه قسمتی از مقالات و کتابهای علمی او درباره ی اسلام که به زبانهای خارجی نوشته است شهرت دارد... آقای اشراقی می گفت آیت الله گزارشهای روزانه ی شما را در باب تفسیر اوضاع و سیاست جهانی و اظهار نظر های سیاستمداران درباره ی جنبش ما را با دقّت و علاقه نگاه می اندازند.

با آنکه از آیت الله تقاضا کرده بودم که اینجانب را از کارهای اجرائی معاف بدارد ، معذلک به امر وی و پیشنهاد وزیر خارجه و خواست رئیس دولت موقّت بعنوان نخستین سفیر کبیر دولت جمهوری اسلامی در مسکو و کشور مغولستان مأموریّت یافتم و رهبر انقلاب هم حکم را توشیح و امضاءکرد...

نه تنها نخستین سفیر ایران در مسکو بلکه نخستین سفیر منتخب انقلاب بودم. قریب سه سال هم در آنجا ماندم که ماجراهای آن و شرح اقداماتم به تفصیل نگاشته شده است.جلد اوّل.. در 700 صفحه در سال 1362 در انتشارات امیر کبیر بطبع رسید.

در نتیجه ی اقدامات قریب به موفّقیّتی که در مورد استفاده از کلّ دریای خزر که جز بخش اندکی از آن بقیّه عملاً نصیب دولت روسیه شده بود و من مصرّاً مشغول استرداد آن و طالب بهره برداری کامل و عملی کشتیرانی ایران در بحر خزر شده بودم و نیز بمناسبت بلا موضوع گذاشتن ( و در حقیقت لغو ) دو مادّه از قرارداد 1921 ایران و شوروی که به زیان ایران بود ... وهمچنین بمناسبت تعطیل قنسولگری یا خانه ی جاسوسی شوروی در رشت و جاهای دیگر و دهها اقدام وطنخواهانه و آگاهانه روسها علیه من به سم پاشی دست زدند و هنگامیکه در کرملین با حضور هیأت نمایندگی ایران (دکتر شریعتمداری ، دکتر سوش و جلال الدین فارسی) از مجهّز و مسلّح شدن عراقیها بدست روسها و عدم تعهّدات روسها نسبت به ایران اظهار نارضایتی کردم. معاون برژنف و همراهان او به من اعتراض کردند که شما تحت تأثیر تبلیغات سیاسی آمریکائید و این مطالبی که می گوئید تکرار ساخته های امریکا و دنیای غرب علیه ماست (که آقای فارسی در پایان کتاب خود موسوم به جامعه ی هشت طبقه ی تولید چاپ کرده است.)

این امور سبب حسادت و تحریکات میر حسین موسوی نخست وزیر نالایق ایران شد که در آن روزها تصوّر میکرد که من نخست وزیر خواهم شد و این خبر را یکی از کارمندان بیت امام به او رسانده بود در صورتیکه من به فرزند امام خمینی گفته بودم که نه تنها قصد پذیرفتن هیچ مسئولیّتی را ندارم بلکه بزودی هم از سفارت استعفا می دهم که به کارهای علمی مورد علاقه ی خود بپردازم و سه بار هم استعفا دادم و آیت الله قبول نفرمودند و گفتند "نه بمانید"
 
 

دو باره همان تحریکات همان تفتینات و همان صحنه سازی های قبل از انقلاب تجدید شد و اگر در طول 24 سال گذشته ناکسانی چون پادوهای تقی زاده که سانسورچی دستگاه سلطنتی و محافل خود بودند به شایعه پراکنیها و پرونده سازیهای ساواکی می پرداختند،این بار جانوران خلق السّاعه ی دیگری نظیر میر حسین ها ... بر عدّه ی کفن دزدان نخستین افزوده گشته بودند و یک مرد عقده ای کم سواد(متظاهر به مارکسیستی اسلامی و در باطن همه جا فروخته شده) که سرعملگی جهت آسفالت خیابان ها هم برای او زیاد بود از مرگ بهشتی و رجایی که لابد و به دلایلی که در موقع خود خواهند گفت بی دخالت نبوده است و گویی پشت در ایستاده و منتظر این حوادث بود استفاده کرد و نظیر هویدا که سیزده سال بر سر کار ماند او نیز هشت سال در ایران پر آشوب و جنگزده با ریا و موشمردگی و آب زیرکاهی و گردن کجی و چون مادرمردگان در آخر صف روحانیان خدمتکارانه و چاپلوسانه ایستادن باقی ماند و هر که یک سانتیمتر قدّش از او بلندتر و یک ذرّه شعور و سابقه و اخلاص در عمل و دانشش بیشتر بود بنحوی از انحاء همه ی درها وحتّی در خانه و بیت امام خمینی را بروی او بست و با یک اکیپ امنیّتی ساواکی قدیم توده ای و متخصص در پرونده سازی ....آنانی را که احتمال میداد یک روز رقیب او یا منشأ خدمتی شوند... نابود ساخت. هویدا اگر چه خائن بود معذلک سواد داشت ولی این یکی جهالت و دنائت و خیانت را با هم در وجود پر عقده ایش سرشته و انباشته بودند.
 

از قبل از انقلاب، ساواک او(میرحسین موسوی) و همسرش را (خانم درباری زهره کاظمی[حدّاقل با نام های مستعار زهرا رهنورد و زینب بروجردی]) همکار خانم لیلی امیر ارجمند و آماده کننده ی دختران شایسته و ملکه های زیبایی در آب نمک گذاشته بود و توانست او را به روحانیون قالب کند و زنش را به بیت امام بفرستد و با آنها رفت و آمد کند. این خانم محترمه با نوشتن شرح حال های کاذبانه ی قلّابی بی امضا و در حقیقت به قلم خود در جراید که در شب انقلاب بر خود نام زهرا رهنورد نهاده بود ، شوهرش را به وزارت رسانید و تبدیل به یک شاعره ی سبک جدید (با شعر بی وزن و بی قافیه و بی معنی در مورد او) گردید.
"حسین رهجو&quo


تاریخ: 18 آذر 1389برچسب:,
ارسال توسط arman


تکاپوی جریان فتنه برای حرمت‌شکنی‌ در محرم



فتنه‌گران درصددند تا با سو استفاده از روز دانشجو که البته اصالتا ماهیتی ضد استکباری و کاملا اسلامگرایانه دارد شرایطی را برای ابراز ارادت به اربابان آمریکایی و دیگر متحدان غربی اش فراهم بیاوردند. نویسنده وبلاگ خبرهای دانشجویی در پست جدید خود از تکاپوی فتنه‌گران در آستانه محرم خبر داد و نوشت: رسانه های فتنه گران اعلام کردند در اولین روز از محرم الحرام امسال شیرینی توزیع میکنند!
این رسانه ها که عامل شکل گیری جریان توهین به مقدسات ملت مسلمان ایران در روز عاشورای سال گذشته بودند، امسال نیز در تلاشند تا توهین به مقدسات شیعیان را با توزیع شیرینی به بهانه 16 آذر نهادینه و نمادینه کنند.
بر اساس این اخبار فتنه گران در صدد هستند تا با سو استفاده از روز دانشجو که البته اصالتا ماهیتی ضد استکباری و کاملا اسلامگرایانه دارد ، شرایطی را برای ابراز ارادت به اربابان آمریکایی و دیگر متحدان غربی اش فراهم بیاوردند.
این اطلاعیه ها تاکید دارند که از روز اول ماه محرم مصادف با 16 آذر جشن ملی آغاز میشود ، حال جشن ملی آنهم در آغازین روز ماه محرم و ماه عزای حسینی چه مفهومی بجز دین ستیزی میتواند داشته باشد این سوالی است که پاسخ انرا هر شنونده عاقلی بخوبی میداند.
هنوز خاطر ملت ایران از توهین گستاخانه حرمت شکنان در روز عاشورا به نمادهای عزاداری سید الشهدا و قرآن کریم در رنج و عذاب است حال چگونه ضد انقلاب اینچنین وقیحانه میخواهد بنام دانشجو علیه مسلمات حساسیت های دینی شیعیان لجن پراکنی کند ، این دیگر موضوعی در خور تامل است.
طبیعی است که دانشجویان متدین در روز 16 اذر بعنوان اولین روز از دهه ماه محرم مکر دشمنان و دسیسه ایشان علیه تشییع را بخوبی خنثی میکنند و همدل و یکصدا سنت ها و آئین های مقدس ماه محرم در احیای عزای حسینی را گرامی میدارند.
طبیعی است که جریان نفوذی در بدنه دانشجویی نیز بخواهد با اتکا به کلیات منشور سبز سلسله اقداماتی برای عوام فریبی و عمل به تظاهرات مذهبی داشته باشد که با توجه به اعلام رسمی قصد برگزاری جشن دراین روز عملا نمیتوان آن نمایش ها را هم دارای اعتبار ارزیابی کرد.



 
 

خاتمی به مشاوران خود چه گفت؟

ا
خاتمی به مشاوران خود چه گفت؟

مجموعه عواملی که در تهران وابسته به این جریان می باشند به نوعی در جریان فتنه 88 خود را چهره کرده اند.

 رئیس بنیاد باران در جلسه ای با حضورلیدرهای اصلاحات ، در ارتباط با انتخابات مجلس وشورا ها و اخباری که پیرامون حضور اصلاح طلبان در این انتخابات مطرح شده است گفته است: " بسیار جدی می گویم وانتظار دارم اینگونه هم عمل شود ، ما با تمام توان در انتخابات مجلس وشوراها حضور خواهیم داشت و مطمئنا اکثریت مجلس آینده با ما خواهد بود " .
وی همچنین تصریح کرده است: " بقای ما در این انتخابات است ، یک مجلس قوی نوید یک دولت اصلاح طلب را خواهد داد ".
گفتنی است ستادی از اصلاح طلبان به درخواست خاتمی چند ماهی است که برای انتخابات پیش رو و جذب عناصر مطلوب فعال شده است.
شنیده شده بیشترین تمرکز این ستاد نیز روی شهرستانها می باشد ، چرا که مجموعه عواملی که در تهران وابسته به این جریان می باشند به نوعی در جریان فتنه 88 خود را چهره نموده وامیدی به عبور آنها از دایره نظارت شورای نگهبان وجود ندارد ، با این وجود فعالیتهای این ستاد به گونه ای برنامه ریزی شده که بابهره برداری از دستاوردهای ستادهای انتخابات موسوی بتوانند بتوانند به ایجاد جو در شهرستانها بپردازند.

 

بهتر است مهدی هاشمی به ایران برگردد.

بهتر است مهدی هاشمی به ایران برگردد.



عضو خبرگان "بهترین راهکار" را به مهدی هاشمی توصیه کرد
فروکش کردن فضای سیاسی و رسانه ای درباره موضوع بازگشت احتمالی مهدی هاشمی رفسنجانی، حکایت از آن دارد که پسر آقای هاشمی از بازگشت به ایران منصرف شده و یا دست کم آن را به زمان مناسبی موکول کرده است.

آیت الله حسن ممدوحی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در این باره در گفت‌وگو با شبکه ایران تاکید کرد: بهتر است مهدی هاشمی به ایران برگردد.

وی با اشاره به اینکه بهترین و عقلانی ترین اقدام مهدی هاشمی بازگشت به ایران است، تصریح کرد: مهدی هاشمی اگر واقعا و بنا به ادعای خودش جرمی مرتکب نشده، در دادگاه حضور یابد و به اتهاماتش پاسخ دهد.

عضو مجلس خبرگان افزود: روشن است که در صورتی که او جرمی مرتکب نشده باشد و در دادگاه محکوم نشود، تبرئه خواهد شد.

آیت الله ممدوحی در عین حال گفت: "اما در صورتی که در دادگاه، اتهامات پسر آقای هاشمی را ثابت کند، او را محکوم و با توجه به میزان جرمش مجازات خواهد کرد."

توصیه این عضو مجلس خبرگان رهبری به مهدی هاشمی در حالی است که حسین نجابت، عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران، روز گذشته در این باره به شبکه ایران گفت: به نظرمی رسد به مهدی هاشمی اطلاع داده اند که برخلاف تصورش اسناد و مدارک قوی درمورد اتهامات مهدی هاشمی وجود دارد و به همین دلیل از بازگشت خود منصرف شده است.



 

چرا باید بگوییم امام خامنه‌ای؟

نقش هاشمی رفسنجانی در به کار نبردن کلمه امام برای رهبر معظم انقلاب



اطلاعیه ای منتسب به ستاد مردمی ولایت امین با موضوع 'چرا باید بگوییم امام خامنه‌ای؟' به نقش هاشمی رفسنجانی در به کار نبردن کلمه امام برای رهبر معظم انقلاب، میان نمازگزاران جمعه قم توزیع شد.

در این اطلاعیه که در اطراف نمازجمعه قم توزیع شد، ادعا شده است: آقای هاشمی رفسنجانی پنج روز پس از رحلت امام راحل در نخستین نمازجمعه پس از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند یکی اینکه "ما نمی خواهیم به جانشین امام خمینی (ره ) امام بگوییم".
اطلاعیه خاطرنشان کرده است: ما این همه با شرق و غرب دعوا داشتیم قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تاکید کرده است، ولی شما(هاشمی) می‌گویی نمی‌خواهیم ؟
در این اطلاعیه آمده است: به اسم اعزاز امام خمینی (ره) گفتند به جانشینش نمی‌گوییم امام، انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم می خواهم افکار شما را با شما دفن کنم !
نویسنده یا نویسندگان این اطلاعیه خاطرنشان کردند: جمله دوم آقای هاشمی این بود که خبرگان مرجع تعیین نکرده است یعنی جانشین امام خمینی (ره) نه مرجع است نه امام.
این اطلاعیه مدعی می‌شود: وقتی ایشان به جای امام، رهبر گذاشت و امت شد ملت، یعنی عملا سیستم ملت- رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت - امامت حضرت امام راحل را کنار گذاشتیم.
در این اطلاعیه افزوده شده است: امامت محوری، امت گرایی، عدالت گستری، دوقطبی مستکبرین - مستضعفین تئوری امام راحل بود.
در پایان این اطلاعیه آمده است: هر لعنتی هم که بکنیم، اینگونه که بگوییم "امام خامنه‌ای" جگر دشمنان نمی‌‌سوزاند.


 

رمزگشایی ازسناریویی که در پیام موسوی نهفته است



پیام اخیر میرحسین موسوی خطاب به دانشجویان که روز گذشته منتشر شد از رمز و راز های چندی حکایت دارد

میرحسین موسوی که در پیام خود از پیش بینی مشکوکی مبنی بر اینکه بحرانی ساختگی در راه بوده تا به فرقه سبز منتسب شود،خبرداده بود، در حقیقت از سناریوی پرده برداشت که فتنه گران برای هفته ها و ماه‌های آتی تدارک دیده اند.

نگاه و تاملی به فضای مجازی طی یکی دو روز گذشته خود بیش از پیش گویای بخشی از این سناریو می باشد.
در همین زمینه محورقابل جمع بندی در شبکه های اجتماعی فتنه گران به‌طور خلاصه به شرح زیراست:
1- فرقه سبز برای دورجدید فعالیت خود نیازمند یک شوک جدید می باشد.
2- این شوک استارتش از 16 آذر شروع می شود.
3- ادامه این طی طرح مدت 12 روز به تاسوعا و عاشورا خواهد رسید
4- بدنه فعال شده آماده ورود به طرح هدفمند شدن یارانه ها خواهد شد.
در همین زمینه سایت بالاترین پیش از انتشار پیام میرحسین موسوی در مطلبی بخشی از این سناریو را اینگونه ظهور و بروز داد:
 



 
اما بخشی از کامنت هایی که در این زمینه انتشار یافت نیز حلقه های این سناریو را کامل تر ساخت:
 


 

 
گفتنی است این اقدام در حالی صورت می گیرد که ملت در پی اهانت فتنه گران در روز 16 آذر و عاشورای 88 به تمثال مبارک امام خمینی(ره) و ساحت سیدالشهداء حماسه 9 دی را خلق کرده و فتنه را منکوب کردند.
حال اینکه فتنه گران اینگونه بی محابا به تکرار فجایع خود می اندیشند،بطور حتم پاسخ ملت چیزی فراتر از حماسه 9 دی خواهد بود.



 

واکنش مجری BBC به خبر مشرق
واکنش مجری BBC به خبر مشرق

 

فرناز قاضی‌زاده، مجری شبکه دولتی انگلیس «بی‌بی‌سی فارسی» ضمن انکار فعالیت‌های مطبوعاتی گذشته خویش به درج یادداشت خود در مشرق واکنش نشان داد. به گزیده‌ای از سابقه مطبوعاتی وی در نشریات اصلاح طلب اشاره می‌شود.
 

 
  در پی انتشار یادداشت «فرناز قاضی‌زاده»، مجری شبکه تلویزیونی دولت انگلیس «بی‌بی‌سی فارسی» در مشرق، وی در وبلاگ شخصی‌اش ضمن انکار فعالیت‌های مطبوعاتی گذشته خویش به درج یادداشت خود واکنش نشان داد.
پایگاه خبری «مشرق» با درج یادداشت اعتراضی خانم قاضی زاده، بنا بر اخلاق رسانه‌ای توضیحاتی را درباره سابقه مطبوعاتی وی که البته مورد انکار او قرار گرفته، ارائه می‌کند. یادداشت قاضی‌زاده در وبلاگ شخصی‌اش کوتاه و بدین قرار است: «من روزنامه نگار اصلاح طلب نیستم، هیچ وقت نبودم، من روزنامه نگارم، همین.»
مشرق بخشی از سوابق خانم مجری بی‌بی‌سی را در ادامه ارائه می‌دهد. جالب اینکه وی غیر از همکاری با چند نشریه زرد هیچ‌گونه همکاری با نشریات غیر واسته به جناح اصلاح‌طلب، آن هم در اغلب موارد طیف تندرو آنها نداشته است. البته مجری گری در یک برنامه علمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی را از این قاعده باید مستثنا کرد که احتمالاً در دوران کم‌کاری قاضی‌زاده رخ داده است. به نظر می‌رسد واکنش قاضی زاده به واسطه برچسب دار بودن سوابق مطبوعاتی وی بوده که زیاد به مذاق BBC خوش نمی‌آید.
***
قاضی زاده از سال 1375 کارش را در «هفته‌نامه خانه»، نشریه روزنامه‌نگاران جوان آغاز کرد. وی در هفته نامه خانه دبیر سرویس خبر و گزارش بود. بعد از آن در سال 1377 به روزنامه «ایرانیان» رفت. ایرانیان مدت کمی بعد به دلیل مشکلات مالی تعطیل شد. در پی تعطیلی این روزنامه، فرناز قاضی زاده به روزنامه اصلاح طلب «زن» به مدیریت «فائزه هاشمی» رفت و در سرویس اجتماعی این روزنامه مشغول کار شد. او در جریان قتلهای زنجیره‌ای خبرنگار روزنامه زن در این مورد بود.و گفتگوهایی در این باره منتشر کرد.
در فروردین 78، روزنامه زن تعطیل شد و قاضی زاده به روزنامه اصلاح طلب دیگری با نام «نشاط» رفت. پیوستن به این روزنامه سرآغاز همکاری وی با سرویس اجتماعی مجموعه مطبوعاتی «جامعه روز» شامل «عصر آزادگان»، «اخبار اقتصاد»، «گوناگون» و «دانستنی‌ها» شد. او هم‌زمان در روزنامه  اصلاح طلب «آفتاب امروز» کار می‌کرد. تا اردیبهشت 1379 و تعطیلی جمعی از روزنامه‌ها، وی به روزنامه  اصلاح طلب «هم میهن» به مدیر مسئولی «غلامحسین کرباسچی» و سردبیری «محمد قوچانی» کوچ کرد.
فرناز قاضی زاده سپس به هفته نامه «آخر هفته» متعلق به روزنامه اصلاح‌طلب «حیات نو» رفت تا بعد از مدتی معاون و سپس دبیر سرویس اجتماعی این روزنامه شد. وی عضو شورای سردبیری «حیات نو« تا تعطیلی این روزنامه در سال 1381 بود. پس از آن به گروهی پیوست که حلقه اولیه «خبرگزاری میراث فرهنگی ایران» (CHN) در دولت اصلاحات بودند. تا شهریور سال بعد، قاضی زاده دبیر سرویس خبر شهرستان‌ها در خبرگزاری میراث ماند تا اینکه، تصمیم گرفت به روزنامه اصلاح‌طلب تندرو «یاس نو» برود. وی تا زمانی که به استخدام تلویزیون دولتی انگلیس «بی.بی.سی» درآید، عضو شورای سردبیری یاس نو به مدیر مسئولی «محسن میردامادی» بود.

 

نامه مهدی هاشمی به محسنی اژ‌ه‌ای
نامه مهدی هاشمی به محسنی اژ‌ه‌ای

ظاهرا مهدي هاشمي كه راهي جز تسليم در برابر قانون ندارد آمادگي بازگشت به كشور را اعلام كرده.مهدي هاشمي در جايگاه متهم هم با روش آقازاده گي عمل مي كند


مهدی هاشمی با ارسال نامه‌ای به غلامحسین محسنی اژه‌ای؛ دادستان کل و سخنگوی قوه قضائیه، ضمن بیان اینکه؛ هر بار که احتمال مراجعت اینجانب به کشور قوی شده است، شاهد اوج شانتاژها بوده‌ایم، نوشت: «فضا را برای یک دادرسی معتبر، عادلانه، منصفانه و ترجیحاً علنی مناسب کنید و هر زمان که لازم می‌بینند که اینجانب در محکمه‌ای حاضر باشم، احضاریه‌ای در فرم قانونی توسط وکلای اینجانب ابلاغ کنند و من در وقت قانونی حضور خواهم داشت. چون مطمئنم یک دادگاه عادل منع تعقیب صادر خواهد کرد و تهمت‌زنان رسوا خواهند شد.»



 

آماده باش میر حسین موسوی به هوادارانش در آستانه هدفمندی یارانه ها
آماده باش میر حسین موسوی به هوادارانش در آستانه هدفمندی یارانه ها

 

 

میر حسین موسوی با حمله به نهادهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ( 3 قوه ) با ابراز امید واری از تکرار راهپیمائی های  بعد از انتخابات ضمن تحریک ناچیز هوادارانش نسبت به سیاه نمائی های اقتصادی و تحریک آنان ، در صدد را ه اندازی دور جدیدی از آشوبهای خیابانی و ریخته شدن خون بی گناهان است »
موسوی پس از طرح  سوالات واهی و با وصل کردن  سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته به جریان خود با حمله شدید به مساجد و جریان دینی ابراز داشته که :  ،  تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز!! به کارگرفته شده،
وی در همین پیام، ضمن یادآوری جریان براندازی ضد انقلاب در  عاشورای تهران و با وصل آن به  راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد اجتماعات اعتراضی مردم همیشه در صحنه امت حزب الله را   به تجمع های مهندسی شده تشبیه کرد .



 

با این اقلیت کم چه کنیم ؟
با این اقلیت کم چه کنیم ؟
http://www.rajanews.com/Files_Upload/6474.jpg

وضع تقابلی میان طرفداران نظام و معترضین بسیار سریع تر از تصورها و پیش بینی ها به سامان آمد و آنچه «جنبش» نامیده می شد در عرض چند ماه به یک «گروه» با مختصات قابل توصیف تبدیل شد. می توان راهپیمایی روز قدس را آغاز آشکارگی این افول و اضمحلال دانست، کمااینکه در اتفاقات بعد یعنی 13 آبان و اکنون 16 آذر که هر دو به عنوان نقاط عطف تحرکات سیاسی اغتشاش گران دانسته می شد، این افول و اضمحلال به عیان مشاهده شد. شواهد و شنیده ها از طرفی حاکی از درماندگی و دستپاچگی رهبران سیاسی اغتشاشات و از طرفی حکایت‌گر آرامش خاطر طیفی از طرفداران نظام است؛ لیکن در این میان جریان های دانشجویی انقلابی در این اندیشه اند که با این اقلیت مخالف نظام که هرازگاهی فرصت ظهور سیاسی و رسانه ای پیدا می کنند و ایام و مقاطع خاص را به مجالی برای تحرکات دوباره تبدیل می کنند، چه باید کرد؟


 

تلاش براي ايجاد فتنه در 16 آذر

http://www.javandaily.com/Images/News/Smal_Pic/16-6-1389%5CIMAGE634194577504062500.jpg

تلاش براي ايجاد فتنه در 16 آذر

متاسفانه با بازگشايي دانشگاهها، جريانهاي سياسي مخلوق فتنه سبز اين بار نيز دانشگاه را مورد هدف قرار داده‌اند. اين جريان آنگاه که پايگاه مردمي خود را به خاطر رفتار ساختارشکنانه و تفرقه افکنانه به سرعت از دست داد، تمرکز خود را به عنوان آخرين راهکار بر روي دانشگاه گذاشته تا اين مرکز علمي را به پايگاهي براي تداوم فتنه مبدل نمايد از فرداي بازگشايي دانشگاهها, آنگاه که ايجاد آشوب و بلوا به بهانه سالروز تولد سران فتنه سبز (موسوي، کروبي و خاتمي) با آشکار شدن دروغ بودن سالروز تولد آنها در ماه مهر بي ثمر ماند, همه نگاههاي فتنه گران براي همراه سازي دانشگاه و جنبش دانشجويي به روز 13 آبان دوخته شده بود. اما علي رغم تبليغات فراوان, فتنه گران با چشماني متعجب شاهد ناتواني عناصر نفوذي اين جريان در ساماندهي حداقلي بخشي از بدنه دانشگاه در روز 13 آبان بودند. حضور باشکوه ملت در اين روز حداقل فرصت را براي عرض اندام اين جريان گرفت و روز 13 آبان به روز ياس فتنه سبز مبدل گرديد.

در چنين شرايط بغرنجي بود که تلاش همه جانبه سران داخلي و خارجي فتنه سبز براي ايجاد بلوا در دانشگاه در روز دانشجو در دستور کار کودتاگران قرار گرفت. مروري بر حجم تبليغاتي و ترفندهاي آنها مي‌تواند ميزان تلاش اين جريان براي به آشوب کشاندن دانشگاهها را براي مخاطبين ترسيم کند.



 

فتنه گران چه نهادهایی را مورد هجوم قرار داده اند؟

 

پس از شکست فتنه سبز در انتخابات ریاست جمهوری و برملا شدن نقشه شوم انقلاب مخملی در ایران ، اتاق فکر جریان فتنه به بررسی علل شکست پرداخت. از اقدامات پس از انتخابات آنان می توان فهمید ، فتنه گران سه عامل را باعث شکست در طرح براندازی خود دانستند و نقشه های بعد از انتخابات حول تخریب سه محور کشیده و اجرا شد.

1- تخریب جایگاه ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری

بدون تردید مهمترین عامل در شکست کودتای نرم تسلط مقتدرانه مقام معظم رهبری بر اوضاع کشور بود . ایشان با درایت توانستند جریان فتنه را هدایت کرده و کشتی انقلاب را از مرحله خطرناک با کمترین آسیب عبور دهد . لذا فتنه گران از همان اولین روزهای پس از انتخابات به تخریب ایشان دست زدند. فتنه گران در سایت ها و شبکه های ماهواره ای بحث دروغ تقلب در انتخابات را مطرح کرده ودولت را غیرقانونی دانستند و مقام معظم رهبری را به دلیل صیانت از آراء مردم و ایستادگی در برابر خواسته های غیرقانونی و نامشروع فتنه گران ، دیکتاتور خطاب کردند. به سرعت در تمام سایت ها و شبکه های ماهواره ای حکومت ولایت فقیه برابر با حکومت دیکتاتوری معرفی شد . سران فتنه در داخل نیز با دستور اتاق فکر خارج از کشور ، این موضوع را در بیانیه ها و مصاحبه ها به گونه ای دیگر مطرح می کردند. مهدی کروبی از سران فتنه در مصاحبه ای حکومت پهلوی را از حکومت فعلی بهتر دانست. او همچنین با انتشار نامه ای خطاب به هاشمی رفسنجانی ، خواستار نظارت مجلس خبرگان بر عملکرد مقام معظم رهبری شد. اما با گذشت زمان مشخص شد که پیوند مردم و رهبری ناگسستنی است و این نقشه راه به جایی نخواهد برد. لذا تخریب روی دیگر قسمت های نظام شدت بیشتری گرفت.

 

2- تخریب نهاد های امنیتی و بسیج :

در کنترل و مقابله با اغتشاشات پس از انتخابات سال 88 ، بسیج نقش موثری از خود نشان داد. این شجره طیبه که از یادگاران با ارزش امام خمینی (ره) است به کمک نیروهای انتظامی شتافت و مقابل اغتشاشگران ایستادگی نمود. فتنه گران نیز که هیچ دلیل و مدرکی برای ادعای تقلب در انتخابات نداشتند ، بسیج را عامل تقلب در پای صندوق های رای معرفی کردند و به تخریب این نهاد پرداختند.

از طرف دیگر نهاد های امنیتی کشور توانسته بود ارتباط فتنه گران داخلی را با منافقین و سرویس های جاسوسی کشورهایی چون آمریکا و انگلیس کشف و به مردم معرفی کند. فتنه گران برای فرار از این اتهامات ، نهاد های امنیتی کشور را به کودتا متهم کردند و به تخریب چهره آنان پرداختند. از جمله این اقدامات ، طرح شکایت 7 نفر از سران اصلاحات از نهاد های امنیتی کشور بود که به سرعت در رسانه ها منتشر شد.

 

3- تخریب شورای نگهبان :

شورای نگهبان ، اصلی ترین نهاد کشور برای نظارت بر نحوه اجرا و نتایج انتخابات است. این شورا همانند فیلتری است که مانع حضور خائنان و منافقان در انتخابات می شود . اعتراضات گسترده اصلاح طلبان به این نهاد نظارتی کشور ، از زمان رد صلاحیت منافقانی که در زیر نقاب احزابی چون مشارکت و نهضت آزادی پنهان شده بودند آغاز شد.

فتنه گران که شورای نگهبان را همچون سدی در برابر اهداف شوم خود می دیدند از قبل از انتخابات ، این نهاد را به بی عدالتی متهم کردند. پس از انتخابات نیز نظر شورای نگهبان را در رابطه با صحت انتخابات نپذیرفته و این نهاد را هم دست با متقلبان معرفی کردند.

آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان بارها توسط رسانه های فتنه مورد هجوم تبلیغاتی قرار گرفت. بیشترین اتهامات از جانب مهدی کروبی صادر شد. کروبی در آخرین عملیات تخریبی خود ، به بهانه حمایت از زندانیان سیاسی ، ماجرای حضور فرزند آیت الله جنتی در بین منافقان در سالهای اولیه انقلاب و کشته شدن او را مطرح کرد.

آیت الله جنتی ، این روحانی مبارز در سالهای اولیه انقلاب با حضور یکی از فرزندانش در سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) مواجه شد . اما ار او حمایت نکرد و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمد . حال پس از سالها مهدی کروبی برای نسبت دادن آیت الله جنتی به منافقان این موضوع را دوباره مطرح کرده تا چهره این روحانی برجسته را مخدوش کند.

فتنه گران تمام تلاش خود را برای تخریب این سه رکن نظام معطوف داشتند . اما با یاری خداوند و بیداری مردم خیانت های آنان هر روز بیش از پیش روشن می شود و این اقدامات آنها همانند دست و پازدن در باتلاق ، باعث فرو رفتن و نابودی زود تر خود آنها خواهد شد.

 



 

نماینده اصلاح طلب:موسوي و كروبي دليل انشقاق جريان اصلاحات بودند

عضو فراكسيون اقليت مجلس با تأكيد بر اينكه روش موسوي و كروبي در برخورد با نتيجه انتخابات پذيرفتني نيست، گفت: موسوي و كروبي يكي از دلايل انشقاق جريان اصلاحات بودند.

انوشيروان محسني‌،  با اشاره به اختلافات به وجود آمده در درون جريان اصلاحات، گفت: روش موسوي و كروبي در برخورد با نتيجه انتخابات پذيرفتني نيست ما روش موسوي و كروبي را قبول نداريم و پس از انتخابات ما به عنوان بخشي از جريان اصلاحات نتيجه آن را ‌پذيرفتيم.

وي افزود: يكي از دلايل انشقاق جريان اصلاحات اين است كه اصلاح‌طلبان در زمان انتخابات دو گروه شده ‌بودند، عده‌اي با موسوي و گروه ديگر كروبي را همراهي مي‌كردند.

*حوادث پس از انتخابات جريان اصلاحات را به شدت دچار اختلاف‌نظر كرد

وي با تأكيد بر اينكه حوادث پس از انتخابات شرايطي را به وجود آورد كه اين جريان به شدت دچار كم‌كاري و اختلاف‌نظر شد، تصريح‌كرد: گروه‌هاي مختلفي در اين جريان حضور دارند و عده‌اي بعد از انتخابات به نتايج آن تن داده و اكنون مشغول فعاليت هستند اما در اطلاع‌رساني با محدوديت مواجه هستند.

عضو فراكسيون اقليت مجلس با بيان اينكه اصلاح‌طلبان بايد يك جمع‌بندي و بازبيني نسبت به مواضع گذشته خود داشته و استراتژي جديدي را براي آينده مشخص كنند، متذكرشد: اصلاح‌طلبان بايد با توجه به جريانات بعد از انتخابات 88، خود را براي مجلس نهم آماده كنند.

محسني بر همين اساس به فرمايش مقام معظم رهبري در خصوص نتيجه انتخابات، اشاره و تصريح‌كرد: همه بايد از فرامين رهبري تبعيت كنيم و كسي كه تبعيت نكرده ديدگاه و سليقه خاص خودش را دارد.

وي با تأكيد بر اينكه موسوي اصلاً در جريانات سياسي حضور نداشته است، خاطر‌نشان‌كرد: وي هيچ‌گاه در جريان اصلاحات فعاليت سياسي نداشته است

 

تاریخ: 1 آذر 1389برچسب:,
ارسال توسط arman


بالاترين كروبي را عمرسعدخواند!
سايت صهيونيستي بالاترين با حمله به كروبي، وي را به عمرسعد تشبيه كرد و نوشت: شما طعم گندم ري را نمي چشيد!

علت حمله غيرمترقبه بالاترين به كروبي اين است كه كروبي اخيراً در جريان عقده گشايي عليه آيت الله جنتي و برخلاف رويه همراهي و همكاري با منافقين به طور ضمني عليه خانه هاي تيمي منافقين موضع گرفته بود. همين امر باعث شد بالاترين خطاب به كروبي بنويسد: آقاي كروبي! هنوز بانگ تهديد به دستگيري «سران فتنه» خاموش نشده بود كه شما به صحنه آمده و با نمايش حمله به جنتي، همكاري خويش در كشتار دهه شصت را يادآور شديد.
آقاي كروبي، از شما انتظار نبوده و نيست كه بهروز جاويد تهراني، نسرين ستوده، مجيد توكلي، ارژنگ داودي باشيد و يا بمانند سربه داران، فرزاد كمانگر و دگر قهرمانان تا پاي جان از حقوق ملت خويش دفاع كنيد. شما به جاي نقد گذشته خويش و عذرخواهي از پيشگاه ملت ايران، «خدمات» خويش در «دوران طلايي» را يادآوري مي كنيد. آقاي كروبي! بدانيد كه شما طعم گندم ري را نمي چشيد.
گفتني است بعد از آن كه كروبي علي رغم آنهمه مواضع خصمانه عليه امام و انقلاب فقط كمي بيشتر از 300 هزار رأي آورد، برخي از اصولگرايان سرنوشت وي را با عمرسعد مقايسه كرده بودند كه به اميد حكومت ري به جنگ امام حسين(ع) رفت و نهايتاً به گندم ري هم نرسيد.



 

دروغگویی سایت‌‌هاشمی علیه قضا
دروغگویی سایت‌‌هاشمی علیه قضا
مأموريت‌انگاري موهوم براي معاون اول قوه قضائيه در جريان پرونده مهدي هاشمي ابتدا در يكي از سايت‌هاي تازه از توقيف در آمده‌اي كليد خورد كه پيش از توقيف در برخي رسانه‌ها از آن، به‌عنوان سايت روابط عمومي خاندان هاشمي نام برده مي‌شد.

 اين سايت كه در دور جديد فعاليت تلاش مي‌كرد حساسيت زيادي در دفاع آشكار از اعضاي خانواده آقاي هاشمي به‌ويژه "مهدي" برنيانگيزد تا در اثر يادآوري اين انتساب، به تبعات منفي گذشته دچار شود، طي روزهاي گذشته، در مقابل واكنش جدي مقامات قضايي و امنيتي مبني بر برخورد قاطع با "مهدي" به محض ورود به كشور طاقت نياورد و مجدداً وظيفه سازماني! خود را در حيطه خبرسازي به نفع اين مجرم آغاز كرد.

اين سايت در خبري كه روز شنبه بر روي خروجي قرار داد، به‌طور تلويحي ادعاي خط دهي وزارت اطلاعات به ائمه جمعه و مداحان مبني بر هشدار در مورد بازگشت مهدي هاشمي را مطرح كرد و در ادامه با انتشار نقل‌قولي منسوب به آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني نوشت: «پیرو ملاقات آیت الله هاشمی رفسنجانی با رهبر معظم انقلاب و ابراز آمادگی وی برای تعیین تكلیف پرونده فرزندش و رسیدگی به اتهامات وی، هاشمی رفسنجانی درخواست‏هایی را جهت رسیدگی به این پرونده اعلام می‏كند كه مهمترین آن تجمیع پرونده مهدی هاشمی در دستگاه قضایی و رسیدگی قوه قضاییه به این پرونده توسط یك قاضی مستقل می باشد.»

در ادامه اين خبر به نقل از يك منبع آگاه كه نامي از او اعلام نشده بود!، ادعا شد كه "رهبر معظم انقلاب با كلیت این درخواست آیت الله هاشمی موافقت كرده و موضوع را جهت اجرا به قوه قضاییه ابلاغ می نمایند كه پیرو آن، هیاتی در قوه قضاییه با حضور حجت الاسلام و المسلمین رییسی، معاون اول قوه قضاییه و معتمد ویژه رهبرانقلاب تشكیل می گردد."

در بخش پاياني اين خبر كه بازتاب زيادي در برخي رسانه‌هاي داخلي و ضدانقلاب داشت و پس از تكذيب رسمي قوه قضائيه نيز هنوز تا لحظه انتشار اين گزارش در رجانيوز بر روي خروجي سايت روابط عمومي خاندان هاشمي! قرار دارد، آمده است: « وی درخاتمه با انتقاد از فضاسازی های رسانه ای اخیر گفت: امیدواریم عملكرد برادرانی كه اكنون با پیش ذهنیت به موضوع نگاه می كنند، به گونه ای نباشد كه پس از صدور حكم باعث شرمندگی آنان در برابر جفا به دستگاه قضایی و فراهم كردن زمینه برای بیگانگان در جهت استناد به این مطالب برای تضعیف استقلال و بیطرفی قوه قضاییه باشد.»

با اين حال، به‌نظر مي‌رسد مأموريت‌انگاري موهوم براي معاون اول دستگاه قضايي در شرايطي كه مهدي هاشمي با بهره‌گيري از عوامل رسانه‌اي خود در صدد تست زدن واكنش افكار عمومي و مقامات قضايي و امنيتي براي بازگشت به كشور و سنجيدن سطح برخورد با خود است، به‌منظور مرعوب كردن دستگاه‌هاي قضايي و امنيتي است.

در اين سناريو، مهدي هاشمي آن‌قدر برجسته و در نتيجه پرونده او چنان حساس مي‌شود كه بر اساس نوشته‌هاي همين خبر كذب، امكان اعمال نفوذ در آن از سوي افرادي كه سايت نزديك به خاندان هاشمي آن‌ها را "برادران"! مي‌خواند، به‌حدي زياد است كه بايد براي رسيدگي به پرونده او، در دستگاه قضايي هيأت عالي مركب از معاون اول و دادستان كل كشور تشكيل شود.

اين سناريو البته متضمن يك تهديد ضمني نيز هست، به‌طوري كه با يادآوري پيگيري آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني در پرونده مهدي و تأكيد او بر رسيدگي يك قاضي مستقل به آن، اينگونه القا مي‌شود كه مهدي هاشمي علي‌رغم اينكه اتهامات مالي و غيرمالي متعددي (آنگونه كه دادستان كل كشور گفته است) دارد، كماكان از پشتيباني پدر برخوردار است و احتمال دارد برخورد با وي عواقبي داشته باشد.

اين در حالي است كه پرونده مهدي هاشمي بايد مانند ساير متهمان به‌طور دقيق بررسي شود و هيچ شرايط ويژه‌اي بر اين پرونده حاكم نيست. البته رؤساي سابق قوه قضائيه و رئيس فعلي اين دستگاه به‌دليل ويژگي بعضي از پرونده‎ها، دستوراتي را براي تسريع در فرايند رسيدگي و... صادر كرده و يا مي‌كنند، اما سابقه نداشته كه يكي از مسئولين عالي دستگاه قضايي راسا به عنوان قاضي رسيدگي به يك پرونده خاص منصوب شود.

سناريوي اخير كه حجت‌الاسلام رئيسي را به‌عنوان مسئول پرونده مهدي هاشمي معرفي كرده، بيش از اينكه معاون اول قوه قضائيه را داراي ويژگي هاي خاص قضايي معرفي كند، شخصيت مهدي هاشمي را آن‌قدر مهم و حساس مي‌نماياند كه هر گونه رسيدگي قضايي به پرونده او تحت الشعاع مصلحت انديشي و بيم از حواشي احتمالي قرار دارد. اين در حالي است كه در طول تاريخ انقلاب اسلامي، قضات فعال محاكم پرونده هايي را به مراتب با اهميت تر و البته مناقشه برانگيزتر رسيدگي كرده‌اند و اين پرونده‌ها منجر به صدور رأي شده است كه طبيعتا مهدي هاشمي هم از اين قاعده مستثني نيست. فرآيند رسيدگي در قوه قضائيه، متناسب با جرايم افراد در قانون معين شده و ارتباط سببي و نسبي با مقامات نمي تواند اين فرايند را تغيير دهد.

رجانيوز به‌زودي در گزارش مبسوطي، ابعاد پروژه تطهير مهدي هاشمي را بر مبناي مدل تجربه شده تطهير حسين موسويان در رسانه‌هاي اين جريان براي مهيا كردن زمينه بازگشت او به كشور، افشا مي‌كند.



 
 

رأي دهندگان به احمدي نژادمي خواستندباهزاردستان قدرت و ثروت بجنگند
رأي دهندگان به احمدي نژادمي خواستندباهزاردستان قدرت و ثروت بجنگند

 

عضو فعال گروهك ملي-مذهبي هم به آن طيف از عناصر اپوزيسيون پيوست كه مي گويند شبكه هاي اجتماعي سبز وجود خارجي ندارد و جنبش سبز به خاطر جوزدگي به آخر خط رسيد.

رضا عليجاني در گفت وگو با روزنت گفت: جنبش سبز به معناي جنبش انتخاباتي كه بعد از انتخابات وارد فاز جديدي شد، پس از 8 ماه از خيابان جمع شد و به معنايي به پايان خود هم رسيده است. اما از نگاه تحول خواهي كه همواره وجود داشته و از اواخر قاجاريه آغاز شده، جنبش سبز در واقع حلقه اي از اين روند اجتماعي-تاريخي تحول خواهي است.
 
وي درباره اين پرسش كه «يعني شما معتقديد جنبش سبز به معناي اول به بن بست رسيده و شكست خورده؟» اظهار داشت: متاسفانه بايد گفت سير اتفاقات به گونه اي بود كه باعث شد اين انرژي بزرگ به هدر برود. در اين جريان، خود بزرگ بيني و غرور كاذب وجود داشت يعني عملاً طيف سنتي جامعه را به حساب نمي آوردند.
 
عليجاني اضافه كرد: درباره پتانسيل جنبش، اغراق شد. متاسفانه اغراق و رمانتيسم وارد جنبش شد. بعد از حوادث روز عاشورا، مهندس سحابي، نامه اي نوشت و در آن مسايلي را مطرح كرد. متاسفانه اين نامه توسط بسياري ناشنيده ماند و تنها عده اي از معتدلين آن را مورد توجه قرار دادند. مشكل ديگري كه وجود داشت، نزديك بيني و جوزدگي بود. اين جوزدگي البته در همه تحولات تاريخي وجود داشته و دارد، اما اين وظيفه رهبران بود كه جلو آن را بگيرند.
 
يكي ديگر از مشكلات ديگر اين بود كه هرگز به تناسب قوا توجهي نشد. متاسفانه برخي عرصه سياست را با عرصه عقل نظري اشتباه گرفته بودند. در يك جنبش، نكته مهم بحث امكانات و تناسب قواست كه متاسفانه خيلي جاها، اساساً در نظر گرفته نشده بود. فكر مي كنم مي توان نگاهي به فاصله ميان روز عاشورا و 22 بهمن انداخت و ديد كه هر فرد، چه مواضعي اتخاذ كرده و چه سخناني گفته و چه راهكاري را پيشنهاد كرده است. فكر مي كنم جواب بسياري از سوالات را مي توان از مواضعي كه در همان زمان اتخاذ شد، گرفت. [طرح اسب تروا براي 22 بهمن و ...] 

وي درباره نقش سران فتنه در شكست محافل ضدانقلاب هم ضمن تحسين از كساني چون موسوي و كروبي اذعان كرد كه آنها دنباله رو گروهك ها بودند: «آنها پسيني عمل مي كردند نه پيشيني يعني بعد از اينكه كنشي از سوي مخالفان اتفاق مي افتاد، موضع مي گرفتند در حالي كه اساساً نوع كنش ها و شعارها بايد از سوي رهبران ديكته شود. آنها در واقع پيرو شده بودند و به همين دليل اساساً به طرف مقابل [مردم متدين و نظام] توجهي نمي شد.

از طرف ديگر بحث هاي انتزاعي چون شبكه هاي اجتماعي [ادعاي موسوي] و حتي مطرح شدن بحث رمانتيكي چون شبكه هاي اجتماعي كه به صورت افقي با هم رابطه داشته باشند، كه اساساً نوعي طرح پوپوليستي بود و به پوپوليسم دامن مي زد، باعث شد كه واقع بيني از جريان خارج شود. من عملاً در جايي نديدم اين اتفاق بيفتد. اين شبكه ها در واقع بيش از آن كه اجتماعي باشند، مجازي بودند اين بار به جاي «خلق مقدس»، جوان سياسي مقدس به وجود آمد، بدون هيچ نقدي. اين چيزي جز پوپوليسم نبود.
 
عضو گروهك ملي-مذهبي همچنين موسوي و كروبي را با خاتمي اواخر روزگار اصلاحات مقايسه كرد و گفت: آقاي خاتمي در دوره دوم اساساً ديگر نقش رهبر اصلاحات را نداشت و بعد از انتخابات هم تبديل به يك چهره سياسي شد، اما نمي شد وي را رهبر اصلاح طلبان قلمداد كرد. فكر مي كنم آقايان موسوي و كروبي هم مسير مشابهي را طي مي كنند و تبديل به يك چهره سياسي خواهند شد.
 
عليجاني درباره عدم توجه فتنه گران به «طرف مقابل» گفت: جريان مقابل داراي پايگاه اجتماعي خاص خود است. فارغ از آنچه درباره نتيجه انتخابات گفته مي شود، به هر حال افرادي به كانديداي اصول گرايان راي دادند. عده اي از راي دهندگان، افرادي بودند كه همواره به اين جريان راي داده اند و به آن دلبستگي دارند. عده ديگري از آن ها كه راي داده اند، در واقع نوعي اعتراض طبقاتي-اجتماعي داشتند. آن ها تصور مي كردند كه با هزاردستان قدرت و ثروت مي جنگند و با اتفاقي كه در مناظره ها افتاد، اين گمان بيشتر در آن ها تقويت شد.
 
برخي به دليل مشكلات اقتصادي رأي دادند. بخشي از آرا نيز، آراي سيال بود. آرايي كه در هر زماني، ممكن است به هر شخصي تعلق بگيرد و نمي توان آن را آراي اختصاصي دانست. مشكل اين بود كه در جنبش سبز به اين افراد توجهي نشد، راهي براي جذب آنان در نظر گرفته نشد. به اين ترتيب اعتراضات محدود شد در صورتي كه اين گروه ها جذب مي شدند و يا براي اين كار تلاش مي شد، مي شد تناسب قوا را به هم زد. اتفاقي كه نيفتاد. متاسفانه برخي تحليل ها و نقدها و سخنان -كه بعضي هم در خارج از كشور بود- باعث شد كه اساساً نگاه ها به جنبش سبز، بسيار رومانتيك و بلندپروازانه باشد. و اساساً انرژي آزاد شده، سرگردان شد.



 

صفارهرندي: از دستگير نكردن سران فتنه ضرر نكرديم

 
زمان يك ساله فرصت خوبي جهت برملا شدن ضمير سران فتنه و تقويت بصيرت بسياري از مردم بود.

وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي كشور تصريح كرد: وحدت حول رهبري و آرمان‌ها، ‌اشتباهات در برنامه‌ها را پوشش مي‌دهد.

محمد حسين صفارهرندي در جمع نخبگان سياسي اصولگراي شهرستان سبزوار، با بيان اين‌كه جريان اصولگرا وحدت آرماني دارد كه مبتني بر يكسري اصول است، تمسك به آئين اسلام و تبعيت از اولياي خدا، تاسيس حكومت بر مبناي دين، نياز به ايجاد نظام با قواعدي در حدود قانون اساسي و نياز به يك مقتدا و رهبر را از اصول چهار گانه اين جريان برشمرد.

وي با اشاره به سخنان مقام معظم رهبري كه هر كس اين چهار اصل را قبول داشته باشد، اصولگراست، اضافه كرد: ما علاوه بر مقوله ولايت فقيه، تعيين ولايت فقيه در شخص مقام معظم رهبري را يكي ديگر از اصول خود مي‌دانيم.

وي همچنين به جريان اصلاحات پرداخت و با اشاره به هدف قرار دادن اصل ولايت فقيه به عنوان يكي از اصول و مباني شكل‌گيري استمرار و حفظ نظام توسط آن، عدم وحدت در برنامه‌ريزي، محدوديت توانايي دولت مربوطه براي مديريت يك جريان بزرگ اجتماعي و همزمان اداره دولت و نداشتن يك هدايت كننده معنوي صاحب نفوذ را از مشكلات افول اين جريان معرفي كرد.

وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در ادامه با اشاره به بحث هدفمند كردن يارانه‌ها و مطرح شدن آن در دوره دولت اصلاحات و همچنين ارائه سه نسخه توسط سازمان مديريت و برنامه‌ريزي، وزارت دارايي و اقتصاد و بازرگاني در اين راستا گفت: پس از برگزاري كارگروه‌هاي خاص، اين طرح‌ها به بايگاني براي فراهم شدن فرصت ديگري سپرده شد و هيچ دولتي جسارت عملي كردن اين طرح را تا قبل از دولت نهم پيدا نكرد.

وي در ادامه درباره اين‌كه چرا سران فتنه دستگير نمي‌شوند، خاطرنشان كرد: ما از دستگير نكردن آنان ضرر نكرديم؛ چرا كه زمان يك ساله فرصت خوبي جهت برملا شدن ضمير سران فتنه و تقويت بصيرت بسياري از مردم بود.

صفار هرندي به فرموده مقام معظم رهبري در مورد اين‌كه جريان ديگري پشت فتنه پس از انتخاب رياست جمهوري وجود دارد، اشاره كرد و اظهار داشت: در اين راستا با تلاش اطلاعات و سپاه شبكه شيطاني مربوطه كشف شد.



 

فائزه هاشمي: پدرم همه كارها را كرد!
دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو باروزنامه لاوان گواردیا چاپ اسپانیا كه معلوم بود از پيگيري‌هاي قضايي خود و برادرش مهدي هاشمي و نقدهايي كه به پدرش مي شود به شدت عصباني بوده، با اشاره به مخالفت ها با آقاي هاشمی رفسنجانی گفت: «دولتیان پدرم را براي خود يک سد معبر مي بينند. اگر او را برکنار کنند...

 

 هامون نیوز به نقل از بولتن نيوز: دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو باروزنامه لاوان گواردیا چاپ اسپانیا، در پاسخ به این پرسش که آیا جنبش سبز مرده است؟ گفت: «من اينطور فکر نمي‌کنم! اعتراضات، تنفر و ناراحتي ها هنوز ادامه دارند و نه تنها کاهش نيافته بلکه گسترش يافته اند و عميق تر شده اند. هر چند که از بيرون به درون خانه ها رفته است؛ زيرا مردم نمي توانند به طور همگاني ابراز نارضايتي کنند.»

 

اما فائزه هاشمي به اين موضوع اشاره نكرد كه چطور به خانه‌ي تك تك مردم سرك كشيده و خبر از اعتراضات درون خانگي مردم دارد! وي حتي به اين موضوع هم اشاره نكرد كه اگر ادعايش درست است پس چرا در روزهايي چون 9دي و 22 بهمن و روز قدس، جمعيتي چند ده  ميليوني به دفاع از انقلاب اسلامي به خيابان‌ها آمده و راهپيمايي كردند!



 

زهرا رهنورد: ما كه ظالم نيستيم!
پيرزن مثلا روشنفكر ايران در ديدار با خانواده يكي از بازداشت شدگان اظهارات جالبي افاضه فرمودند. به گزارش خبرنگار بولتن، زهرا رهنورد كه اين روزها براي آن كه اعلام كنند هنوز ما زنده ايم و مثلا جنبش ادامه دارد به همراه تعدادي از هم پيالگي‌هاي خود به ديدار همسر يكي از بازداشت شدگان رفته بود گفت...

 

زهرا رهنورد كه اين روزها براي آن كه اعلام كنند هنوز ما زنده ايم و مثلا جنبش ادامه دارد به همراه تعدادي از هم پيالگي‌هاي خود به ديدار همسر يكي از بازداشت شدگان رفته بود گفت: «هر روز همه ما، خدا را شکر می‌کنیم که با ظالمان نیستیم، کسی را زندانی نکرده‌ایم و به خانه کسی روزانه یا شبانه حمله نکرده‌ایم و چنین فشارهایی را به خانواده‌ای تحمیل نکرده‌ایم.»


 

اما رهنورد نگفت اين‌كه دست دوستي باآمریکاو اسرائيل و انگليس داده‌اند و با بهائيان و وهابيان و منافقين خلق كه هزاران جنايت و وحشي‌گري عليه مردم اين كشور را انجام داده‌اند آيا از مصاديق بودن با ظالمين هست يا خير؟!

همين طور ايشان نگفتند اين كه هشت ماه كشور را به آشوب كشاندند و به بيت‌المال و وسائل عمومي بارها و بارها صدمه زدند نيز آيا از مصاديق ظلم به مردم و جامعه است يا خير؟




 
 

موسوی هرروز رادیکال تر از دیروز/ناامیدی موسوی از بازیگران داخلی/ تلاش برای ارتباط گیری بیشتر با خارج

موسوی هرروز رادیکال تر از دیروز/ناامیدی موسوی از بازیگران داخلی/ تلاش برای ارتباط گیری بیشتر با خارج از کشور

اخبار دریافتی حکایت از رادیکال تر شدن میرحسین موسوی حکایت دارد.
 که پس از تلاش جریان اصلاحات به محوریت خاتمی برای جدایی فعالیت خود از میرحسین موسوی و مهدی کروبی ،موسوی با توجه به قطع ارتباط خود با بدنه اصلاح طلبان و سران آن رادیکال تر از گذشته شده و نسبت به سرمایه گذاری های داخلی ناامید شده است.
در همین خصوص شنیده شده که موسوی درصدد ارتباط گیری های بیشتربا خارج ازکشوربوده و در زمینه فعال کردن برخی لینک ها دربرخی کشورهای عربی و غربی اقدام کرده است.
گفتنی است پیش از این «جوان آنلاین» درخبر دیگری نوشته بود در محافلی که میرحسین موسوی با برخی مشاوران خود داشته در زمینه تحریم ها بررسی هایی صورت گرفته و براساس دیدگاه متوهمانه تصریح شده است که تحریم ها بزودی بر کشور اثر گذاشته و در آینده ای نزدیک کشور به سمت درگیری نظامی با غرب کشیده خواهدشد !
گفته می شود در این جلسات موسوی خود را منجی کشور درآینده اعلام کرده و برآلترناتیو بودن خود تاکید کرده است.
گفتنی است زاویه گرفتن موسوی از مبانی اصیل انقلاب با اتخاذ مواضعی همچون محکومیت اعدام عناصر ضد انقلاب از سوی وی،خداجو خواندن مسببان هتک حرمت به روز عاشورا،درهم نوریدن مرز خودی و غیر خودی و...آغاز و هم اینک با تصریح براینکه فرقه سبز در بستر تهدیدات موجود آلترناتیو مناسبی برای همکاری با غرب می باشد، ادامه دارد.

 

دستگیری یکی از لیدرهای نفاق درتهران

در روز برگزاری مراسم 13 آبان امسال در تهران نیروهای امنیتی در حوالی ساختمان لانه جاسوسی شهر تهران یکی از لیدرهای گروهک تروریستی منافقین را شناسایی و دستگیر نمودند.

فرد دستگیر شده اقدام به توزیع تصویر سرکردگان این گروهک تروریستی (مریم و مسعود رجوی) می نمود.



 

تسامح در محاكمه كروبي موجب هتاكي وي به قوه قضائيه شد
تسامح در محاكمه كروبي موجب هتاكي وي به قوه قضائيه شد
عدم برخورد قضايي با مهدي كروبي موجب هتاكي وي به قوه قضائيه شد

 

به گزارش خبرنگار پنهان نيوز(كمپين مخالفان كروبي)،شيخ فتنه گر در مصاحبه با سايت شخصي خودش اقدام به هتاكي ‌هاي جديد عليه نظام كزد تا جايي كه قوه قضائيه را به اهمال كاري متهم كرد.

اما اين اظهارات نفز پنجم انتخابات خطاب به آيت الله جنتي به گونه‌اي بود كه گويي فراموش كرده است كه افكار عمومي خواستار برخورد قضايي با او هستند.


 
 

اعمال شب عرفه
برخی اعمال شب و روز عرفه
روز عرفه از روزهای پرفضیلتی است که زمینه و بستر مناسب برای بهره‌مندی هرچه بهتر از برکات الهی آماده است، انجام برخی اعمال در این زمان مشخص، موجب نزدیکی سازنده تر به خالق هستی و کسب خیرات دنیوی و اخروی بیشتر است .

اعمال شب عرفه

شب نهم از شب‎های متبرک و شب مناجات با قاضى الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در این شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد. براى شب عرفه چند عمل وارد شده است:

- [به نقل کفعمى ] تسبیحات عشر را که در اعمال روز عرفه آمده است را هزار مرتبه خوانده شود .

- زیارت امام حسین (ع)

فضایل روز عرفه

روز نهم ذیحجه روز عرفه و از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است . عرفه روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده و سفره های جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده‎تر و خشمناک‎ترین اوقات خواهد داشت.

روایت شده که حضرت امام زین العابدین (ع) در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم تقاضای کمک می کرد. امام به او فرمود: واى بر تو آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مى‎کنى؟ حال آن که در این روز امید مى‎رود که بچه‎ها در شکم هم از فضل خدا بی نصیب نمانند و سعید شوند.

برخی اعمال روز عرفه

- غسل که مستحب است قبل از زوال انجام شود

- زیارت امام حسین (ع)

که از هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد بالاتر است و احادیث، در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسى توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدسه آن حضرت باشد ثوابش کمتر از کسى که در عرفات است نیست.

- بعد از نماز عصر پیش از آن که مشغول به خواندن دعاهاى عرفه شود در زیر آسمان دو رکعت نماز بجا آورد و نزد حق تعالى به گناهان خود اعتراف و اقرار کند تا به ثواب عرفات رستگار شود و گناهانش آمرزیده گردد.

پس چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به عمل آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز اقامه کند. در رکعت اول بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ خوانده شود. و بعد از آن چهار رکعت نماز گزارد که در هر رکعت بعد از حمد، توحید پنجاه مرتبه بخواند. که این نماز، همان نماز حضرت امیرالمؤمنین (ع) است .

- شیخ کفعمى در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه براى کسى که ضعف پیدا نکند و مانع دعا خواندن او نشود.

- مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین (ع) در روز و شب عرفه .

- تسبیحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه:

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُکْمُهُ

منزه است خدایى که در آسمان است عرش او منزه است خدایى که در زمین است فرمان و حکمش

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ

منزه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى که در دریا راه دارد

سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ

منزه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى که در بهشت رحمت او است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ

منزه است خدایى که در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى که آسمان را بالا برد منزه است خدایى

الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ پس

که زمین را گسترد منزه است خدایى که ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش

بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ صد مرتبه و بخوان

منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است .

- ذکر صلوات از حضرت صادق (ع):

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ یا

خدایا از تو خواهم اى کسى که او نزدیکتر است به من از رگ گردن اى

مَنْ یَحوُلُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلى وَبِالاُْفُقِ

که حائل شود میان انسان و دلش اى که او در دیدگاه اعلى است و در افق

الْمُبینِ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ

آشکارى است اى که او بخشاینده است و بر عرش استیلا دارد اى که نیست مانندش

شَىْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ محمد

چیزى و او شنوا و بینا است از تو خواهم که درود فرستى بر محمد و آل محمد .

و بخواه حاجت خود را که برآورده خواهد شد انشاءالله تعالى پس بخوان این صَلَوات را که از حضرت صادق (ع) منقول است که هر که بخواهد مسرور کند محمد و آل محمد را در صَلَوات بر ایشان بگوید:

اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطى وَ یا خَیْرَ

خدایا اى بخشنده ترین عطابخشان و اى بهترین

مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى

درخواست شدگان و اى مهربانترین کسى که از او مهربانى جویند خدایا درود فرست بر محمد و آلش در

الاَْوَّلینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الاَّْخِرینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

زمره پیشینیان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسینیان و درود فرست بر محمد

و َآلِهِ فِى الْمَلاَءِ الاَْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلینَ

و آلش در ساکنین عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلین

اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسیلَةَ وَالْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ

خدایا عطا کن به محمد و آلش مقام وسیله و فضیلت و شرف و رفعت

وَالدَّرَجَةَ الْکَبیرَةَ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

و درجه بلند خدایا من ایمان آوردم به محمد صلى الله علیه و آله

وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنى فِى الْقِیمَةِ رُؤْیَتَهُ وَارْزُقْنى صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنى

با اینکه او را ندیده ام پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشینى او را روزیم فرما

عَلى مِلَّتِهِ وَاسْقِنى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنَّیئاً لا اَظْمَاءُ

و بر کیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او (حوض کوثر) نوشاندنى سیراب و جانبخش و گوارا که

بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى

پس از آن هرگز تشنه نشوم که براستى تو بر هرچیز توانایى خدایا من ایمان آورده ام به محمد صلى

اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْنى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً

الله علیه وآله و او را ندیده ام پس در بهشت رویش را به من نشان ده خدایا برسان به محمد

صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مِنّى تَحِیَّةً کَثیرَةً وَ سَلاماً .

صلى الله علیه و آله از جانب من تحیتى بسیار و سلامى .

- دعای ام داود خوانده شود .

- دعای امام حسین (ع) در روز عرفه خوانده شود.

- در آخر روز عرفه این دعا خوانده شود :

یا رَبِّ اِنَّ ذُنُوبى لا تَضُرُّکَ وَاِنَّ مَغْفِرَتَکَ لى لا تَنْقُصُکَ فَاَعْطِنى ما لا

پروردگارا همانا گناهان من زیانى به تو نزند و محققاً آمرزش تو از من نقصانى به تو نرساند پس عطا کن به من

یَنْقُصُکَ وَاغْفِرْ لى ما لایَضُرُّکَ و ایضا بخوان : اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنى خَیْرَ ما

آنچه را نقصانت نرساند و بیامرز برایم آنچه را زیانت نزند خدایا محرومم مکن از آن خیرى که

عِنْدَکَ لِشَرِّ ما عِنْدى فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنى بِتَعَبى وَ نَصَبى فَلا

نزد تو است بخاطر آن شرى که در پیش من است اگر تو به رنج و خستگیم رحم نمى کنى پس

تَحْرِمْنى اَجْرَ الْمُصابِ عَلى مُصیبَتِهِ

محرومم مدار از پاداش مصیبت دیده اى بر مصی


تاریخ: 25 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 ... 14 15 16 17 18 ... 19 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 537
بازدید ماه : 537
بازدید کل : 64010
تعداد مطالب : 184
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1